مجری: از چه زمانی پلیس ایران به فکر ساخت چنین برنامههایی و یا انتشار این ویدیوها افتاد؟
فاتحی: قبل از اینکه بخش ناجی هنر در نیروی انتظامی راه بیفتد، پلیس سعی میکرد با همکاری در پروژههای مختلف، چنین برنامههایی را پیش ببرد، مخصوصاً در تولید فیلمها و مستندها. اما از وقتی ناجی هنر تشکیل شد، دیگر پلیس خودش وارد حوزه تولید شد. بیشتر این تولیدات هم سفارشی بودند؛ یعنی برنامههایی که به فیلمسازهای مختلف سفارش میدادند تا برایشان بسازند. حتی بعدها کار به برنامههای زنده تلویزیونی و ساخت فیلمها و سریالها هم کشید.
مجری: و بعدش مشغول تولید ویدیوهایی شدند که از اتفاقات از عملیاتهاشون به صورت خام هم تولید میشد
فاتحی: به نظر میرسد که پلیس سعی میکند عملیاتهای خود را مستندسازی کند. این مستندسازی در پلیس راهنمایی و رانندگی و جادهها هم وجود داشته است. از دوربینهایی که در تونلها و خیابانها نصب میشوند، معمولاً برای ثبت تصادفات استفاده میکردند. اغلب هدف این بود که یک مورد خاص را برجسته کنند و نشان دهند که چقدر خطرناک است. برای این کار از فیلمهای مشابهی که در دوربینهای شهری ثبت شده بود، استفاده میکردند. اما در عملیاتهای تعقیب و گریز چنین سیستمی وجود نداشت. به نظر میرسد که در چند سال اخیر این قابلیت هم اضافه شده است. شاید سیستمی روی ماشینهای پلیس نصب شده باشد، اما در هر حال این امکان هم اکنون وجود دارد. این که دقیقاً چرا و در چه شرایطی از آن استفاده میشود، بستگی به سیاستهای نیروی انتظامی دارد.
مجری: شما تجربه شرکت در ساخت برنامه این شکلی صدا و سیمایی در بخش راهنمایی رانندگی را داشتید. فکر میکنید انگیزه مقامهای نظامی ایران در ساخت این برنامههای تعقیب و گریز، غیر راهنمایی و رانندگی و انتظامی و پلیسی، چیه؟
فاتحی: اون برنامههایی که قبلاً روی اونها کار میکردیم، بیشتر مختص راهنمایی و رانندگی و جادهها بود. هدف اصلی این بود که نشان بده چقدر رعایت نکردن نکات کوچک میتونه دردسرساز باشه یا حتی به یک فاجعه منجر بشه. معمولاً یک تیم آفیش داشتیم که وقتی اتفاقی میافتاد، به محل حادثه میرفتیم. مثلاً اگه تصادفی رخ میداد، همون موقع برای فیلمبرداری حاضر میشدیم. معمولاً بلافاصله بعد از حادثه میرسیدیم. اما اون زمان بحث تعقیب و گریزها مطرح نبود، این بخش اخیراً اضافه شده. شاید هم هدف از این کار این باشه که بخوان اقتدار پلیس رو بیشتر به نمایش بذارن.
مجری: فکر میکنید این حضوری که برخی حالا به اشرار معروفاند – خلافکار، مجرمین – در شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام فکر می کنید. چون برخی از روزنامهنگاران میگند که این به نوعی پاسخ اون هم هست. اونا فضای مجازی را به نوعی اشغال کردند و پلیس هم سعی میکنه به این شکل از طریق رسانه صدا و سیما و هم از طریق شبکههای اجتماعی مثل آپارات، یا تلگرام، به نوعی اون هم اعلام حضور قدرتمند بکنه. شما با این نظریه تا چه حد موافق هستید؟
فاتحی: بعید نیست که تا ۵-۶ سال پیش، وقتی پلیس بیشتر روی تلویزیون کار میکرد و هنوز فضای مجازی – مثل تلگرام و بقیه پلتفرمها – اینقدر مورد استفاده نبود، رسانه غالب در اختیار تلویزیون بوده باشه. اما حالا که مخاطب جاش رو عوض کرده و رفته سمت اینترنت، طبیعیه که پلیس هم به دنبال اون، سراغ فضای مجازی بره.
مجری: از نظر شما به عنوان یک فیلمساز و از دید هنری تاثیر اجتماعی هم نگاهی دارید به این بخش، فکر میکنید انتشار این ویدیوهای به این شکل تاثیرگذار هم بودند؟ چه تاثیری داشتند اساسا؟
فاتحی: در مورد پلیس راهنمایی و رانندگی و تصادفات، قطعاً تأثیر داشته، اما در مورد تعقیب و گریزها و تیراندازیها، به نظر میرسد که این تصاویر بیشتر از اینکه اقتدار پلیس را نشان بدهند، وحشتی در جامعه ایجاد میکنند. البته این ترس مستقیماً از پلیس نیست، بلکه از اشرار است. چون در جامعه ما تصور بر این بود که چنین افرادی وجود ندارند که با اسلحه در خیابان ظاهر شوند، گروگانگیری کنند و حتی آدم بکشند. اما حالا پلیس با نمایش این صحنهها نشان میدهد که این افراد وجود دارند و ممکن است هرکسی در خیابان در معرض چنین تهدیدی قرار بگیرد. این مسئله میتواند یک وحشت عمومی در جامعه ایجاد کند. در واقع، شاید ناخواسته، پلیس دارد آن روی سکه را هم نشان میدهد؛ اینکه این خطرات نزدیکتر از چیزی هستند که تصور میشود و ممکن است هر لحظه در خیابان برای هرکسی رخ بدهد.