در حالی که پیشتر خبرهایی مبنی بر ساخت مجموعهای ویدیویی به تهیهکنندگی حمید اعتباریان با موضوع مشابه سریال «لاست» مخابره میشد، آقای حاجیمیری از تهیهکنندگان سینما در گفتوگویی مدعی شده ۱۵ سال پیش فیلمنامهای برای ساخت در دست داشته که امروز متوجه شباهت داستان آن با داستان سریال پرمخاطب «لاست» شده است! همیشه دوستان خارجی این نکته را گوشزد میکنند که ایرانیها علاقه خاصی به کپی دارند و همیشه کپی را به اصل ترجیح میدهند، از کپی سیدیهای نرمافزار گرفته تا کپی پژو ۴۰۵. جالبتر اینکه منافع مادی کپی در ایران از اصل بیشتر است. کپیکاری نهتنها به مردم بلکه به مدیران هم میرسد. به محض موفقیت کالایی یا محصولی، سریع یک کپی از آن وارد بازار میشود. این اتهامی است که همواره از سوی ایرانیان به چینیها زده میشود، اما در مورد خودمان مصداق بیشتری دارد. در این میان، کپیسازی در امور فرهنگی و هنری بینظیرترین است. چرا کپی؟ چرایش میتواند دلایل متعددی داشته باشد:
- نخست اینکه مخاطب را از قبل پیدا کردهاید، پس پیشآپیش موفق شدهاید.
- دوم اینکه برای طرح محتوا نیازی به تلاش نیست، چرا که خط مشخص است و تنها کافی است که محصول کمی ایرانیزه شود.
- سوم اینکه سرمایهگذار را به راحتی میشود متقاعد کرد.
- چهارم اینکه نیازی به متخصص نیست؛ هر کسی میتواند پروژه را مدیریت کند.
- پنجم اینکه حس عجیبی است که در ما نهادینه شده که در هیچ امری نباید میدان را واگذار کرد.
- با این وجود، آنچه این کپیسازی را به وضع اسفناکی میکشد، ضعیفتر بودن کپی از اصل است. چراکه عزیزان در کپیسازی سعی بر این دارند که محصول را بیشتر سودده کنند تا اثرگذار.
لاستایران
در میان خبرها، خبری بیش از همه به چشم میآمد – البته برای من – «نسخه ایرانی سریال لاست در حال ساخت است». در حالی که پیشتر خبرهایی مبنی بر ساخت مجموعهای ویدئویی به تهیهکنندگی حمید اعتباریان با موضوع مشابه سریال «لاست» مخابره میشد، آقای حاجیمیری از تهیهکنندگان سینما در گفتوگویی مدعی شده ۱۵ سال پیش فیلمنامهای برای ساخت در دست داشته که امروز متوجه شباهت داستان آن با داستان سریال پرمخاطب «لاست» شده است. ایشان اضافه میکند: «با توجه به حرفهایی که راجع به قسمت آخر سریال لاست زده میشود، دیدم که این قصه «مردی از لاران» خود ماست. ما قصهای داریم به نام «مردی از لاران» یا «اتوبوسی به نام حیات» که این را ۱۵ سال پیش مهدی سجادهچی برایمان نوشته و ما آن را ثبت کردیم و جزو اموال سبحان فیلم است که انتهای آن معلوم میشود که عالم برزخ است. آن موقع هنوز «دیگران» را هم ندیده بودیم.»
وی ادامه داد: «داستان «مردی از لاران» از این قرار است که تمام مسافران اتوبوس به مقصدی به نام «لاران» که معلوم نیست کجاست، دعوت شدهاند. بلیت هر کسی در خانهاش آمده و به یک هفته تعطیلات در «لاران» دعوت شده است. همه در یک روز خاص به ترمینال میآیند تا سوار اتوبوس شوند. همه از هم میپرسند که شما میدانید «لاران» کجاست؟ میگویند نه! ولی ظاهراً جای خوبی است که دعوت شدهایم. این اتوبوس به راه میافتد و مسائلی در طول مسیر اتفاق میافتد و میفهمند که آن اتوبوس، اتوبوس آخرت است و در واقع همه آنها مردهاند. دیدم که «لاست» هم همان است، منتهی ما ۱۵ سال فیلمنامه را داشتیم، اما نرفتیم کار کنیم.»
و دقیقاً سوال اینجاست که چرا سبحان فیلم ۱۵ سال فیلمنامه را داشته و کار نکرده، و الان در ایران تصمیم به ساخت فیلمی با این محتوا گرفته شده؟ دلیلش از دو حالت خارج نیست: در حالت خوشبینانه چون تهیهکنندگان به موفقیت چنین داستانی اطمینان نداشتهاند و در حالت بدبینانه اصلاً چنین داستانی وجود خارجی نداشته که حالت دوم به دلیل ادعای حاجیمیری مبنی بر ثبت فیلمنامه قابل بررسی است. آیا باید همه نویسندگان ایرانی منتظر ساخت داستانی بر اساس فیلمنامههای خاکخوردهشان باشند؟ شاید امیدی به زدودن خاک از آنها باشد؟
حاجیمیری در قسمت دیگری از گفتههایش گفت: «روابط آدمها در «لاست» مثل روابط خودمان است. انگار نه انگار که آنها آدمهای دیگری با یک فرهنگ دیگر هستند. تعصب برادر به خواهرش، جک مراقب همه است، دکتر فداکار و… اینها هم شرقی است و انگار که خود ما هستیم.» خیلی دوست دارم بدانم تصور ایشان از غیرایرانیها چیست. آیا ایشان تصور میکنند مردمان دیگر روابط عاطفی ندارند و فقط در ایران فداکاری معنا دارد؟ و چرا ایشان تصور میکنند وفاداری و فداکاری شرقی است؟ حتی اگر ادعای ایشان درست باشد، آیا این دلیل قانعکنندهای برای ساخت نسخه کپی «لاست» در ایران است؟ آیا بهتر نیست ایشان بعد از همه این اتفاقات به این نتیجه میرسیدند که باید به ظرفیت داخلی کشور و نویسندگان اعتماد کنند و به جای اینکه نوشتههایشان را ۱۵ سال در آرشیو نگه دارند، اقدام به تولیدشان کنند؟ آیا بهتر نیست امروز به جای سرمایهگذاری در نسخه کپی «لاست»، اقدام به ساختن نوشتههای نویسندگان خودمان کنیم؟
لازم به ذکر است، حمید اعتباریان در آخرین اظهارنظر درباره پروژه در دست ساخت خود گفته بود: «سقوط هواپیما در نسخه ایرانی «لاست» در کویر رخ میدهد.» این تهیهکننده در این باره گفته بود: «هنوز روی ساخت طرح ایرانی سریال «لاست» کار میکنم و شاید برای پخش در سینمای خانگی تهیه شود، چون پیشنهاداتی در این مورد داشتهایم.» وی معتقد است: «سوژه سریال بسیار جالب است و کپیکاری نخواهد بود و فقط خط قصه با داستان سریال خارجی «لاست» یکی است و سقوط سریالی که ما در نظر داریم در یک کویر رخ میدهد.» اعتباریان همچنین تأکید دارد: «طرح این فیلمنامه را شخصاً ارائه دادهام و یک گروه نویسندگان روی آن کار میکنند.» اما اعتباریان نگفت که چگونه با وجود خط داستانی کپی، فیلم کپی نیست؟ از نظر ایشان همین که هواپیمای نسخه فارسی «لاست» در کویر سقوط میکند و نه جزیره، کافی است. دوستان نویسنده هم بهتر است به جای خلاقیت در خلق اثر، به سراغ تقلید روند. امیدوارم سرنوشتی که سالها قبل در سینمای اکشن داشتیم، تکرار نشود.
مجموعه «لاست» یکی از محبوبترین مجموعههای شبکه ABC آمریکا بود که ماه گذشته پخش آن به پایان رسید.