سحر قریشی

!دو میلیون نفر «فالوورِ» هیچ

در یک مهمانی با چندتا از دوستان سینمایی بودیم و صحبت سر این بود که چرا بازیگر‌ها هر پروژه‌ای را قبول می‌کنند؟ چرا هر نقشی، در هر داستانی‌ را می‌پذیرند؟ فیلم‌هایی که گاهی به وضوح در مقابل خواست جامعه است! و من نظرم این بود که اهالی سینما باید بی‌رحمانه این تیپ بازیگرهایی را که برای «پول» هر کاری انجام می‌دهند سر کارهاشون دعوت نکنند…

در یک مهمانی با چندتا از دوستان سینمایی بودیم و صحبت سر این بود که چرا بازیگر‌ها هر پروژه‌ای را قبول می‌کنند؟ چرا هر نقشی، در هر داستانی‌ را می‌پذیرند؟ فیلم‌هایی که گاهی به وضوح در مقابل خواست جامعه است! و من نظرم این بود که اهالی سینما باید بی‌رحمانه این تیپ بازیگرهایی را که برای «پول» هر کاری انجام می‌دهند سر کارهاشون دعوت نکنند. یکی از دوستان که کارگردان سرشناسی هم هست و این خانم هم خیلی دوست داره که توی یکی از فیلم‌هاش کار کنه گفت «تو یه ذره قضیه را جدی گرفتی! قضیه پول نیست، سواده! خیلی از این بازیگرها حتی کتاب هم نمی‌خونند! فیلم هم نمی‌بینند! سواد تخصصی سینما که هیچ، اطلاعات عمومی سینما هم ندارند» من حرفش را قبول نکردم تا همین الان. رشیدپور در برنامه‌اش چند عکس نشان می‌دهد و واکنش خانم سوپراستار را می‌خواهد.

عکس تارنتینو را نشان می‌دهد سوپراستار نظری ندارد. عکس بعدی «کوپولا»ست. سوپراستار با تعجب می‌گوید: چرا من نمی‌شناسم؟ رشیدپور: قبلی را هم نشناختید؟ سوپراستار:نه! رشیدپور معرفی می‌کند: ایشون فرانسیس فورد کوپولاست. سوپر استار هنوز هم نشناخته! رشیدپور توضیح می‌دهد: شما پدرخوانده را دیده‌اید؟ و این عکس متعلق به أن لحظه است. سوپراستار که شگفت زده شده می‌گوید: «وای چقدر پیر شده؟!!» -با مارلون براندو یا آل‌پاچینو اشتباه گرفته- به هرحال فاجعه است! ناراضی هم هست که تو یه سری از کارها دعوتش نمی‌کنند می‌فرماید: اونا «کست‌شون دورهمیه»! دو میلیون نفر «فالوورِ» هیچ!

دختران درخشان بیش از یک داستان موش و گربه است. سازندگان این اثر تلاش دارند تا چگونگی خشونت و آسیب را به تصویر بکشند و اینکه واقعیت چطور می‌تواند این چنین از هم بپاشد.

در جریان سرکوب مخالفان به دست پلیسِ ضد کمونیست، یک دانشجوی دانشگاه ملی سئول زیر شکنجه کشته می‌شود. با نشر این خبر به رسانه‌های کره جنوبی که در آن روزها فضای سیاسی‌اش بعد از سرکوب شدید «قیام گوانچو» زیرزمینی شده بود دوباره ملتهب شد.

سفر در زمان اگرچه دستمایه فیلم‌ها و سریال‌های زیادی بوده است اما نوع نگاه و فلسفه درونِ داستان «تاریکی» آن را از دیگر آثار متمایز می‌کند. آثار مشابه عموما به دنبال نگاهی سطحی با دستمایه طنز هستند که مخاطب را نهایتا در این رویا می‌برد که چه خوب بود اگر می‌توانستیم حال و آینده را با یک دستکاری در گذشته متحول کنیم.

به طور معمول بحران‌ در روابط از یک حادثه ساده آغاز می‌شود آنجا که سال‌ها تردید زوج‌ها روی هم تلمبار شده و به دنبال یک جرقه برای ظهور است و وقتی اولین تکه آن به راه می‌افتد بهمنی بزرگ منجر به فروپاشی همه ساخته‌ها مي‌شود. فیلم فورس ماژور اثر روبن اوستلوندِ سوئدی چنین روایتی است. در قالبی دراماتیک به زوایای پنهان یک رابطه زناشویی می‌پردازد.