رویای دیده شدن!

چکامه چمن ماه، صدف طاهریان، مانی کسراییان، رابعه اسکویی، محمدتقی راوندی، مهدی مظلومی، سعید ابراهیمی‌فر و امروز بهارک صالح‌نیا به جم پیوسته‌اند. برای من که امروز دیگه کم‌کم ۶ سال شده از ایران دورم -و دوستام اصرار دارند که فضای بعد از ۸۸ که من ندیدم کاملا با قبلش متفاوته- خیلی سخته که رفتار هنرمندانی که از ایران خارج و به تلویزیون جم می‌روند را درک کنم چه رسد به قضاوت! اما یک چیز مشترک در همه‌ی این آدم‌ها هست. «دیده نشدن».

برخلاف اکثر نفرات قبلی که یا خروج‌شون در سکوت بود یا با قلدری خواستند رفتن‌شون را برای مخاطب‌شون توجیه کنند، بهارک صالح‌نیا صادقانه نوشته است: «… الان سى ساله‌ام و بنظرم از اينجا به بعد زندگى كمى عجله مى كنه پس براى رسيدن به روياهام كه حق مسلمم هستن كمى بايد عجله كنم. نخواستم در حسرت فرصت‌هايى بمونم كه بهم داده نشدن يا شايد هيچ وقت داده نشن … پس راه ديگه‌اى رو انتخاب كردم …»

یکی از دلایل دیده نشدن این آدم‌ها سیطره حکومت بر رسانه است. حکومتی که با تصمیم شخصی یک مدیر نا آشنا با صنعت سینما و سیمای‌اش می‌تواند حکم به محرومیت یک هنرمند دهد. شاید به احمقانه‌ترین علت! کم نیستند بازیگرانی که به دلایل واهی سال‌هاست خانه نشین‌اند.

دلیل دوم اما مافیای سینماست. مافیایی که همه دنبال دون‌ کورلئونه‌اش می‌گردند اما سیستم‌اش کورلئونه وار نیست. بنا به دلایل اجتماعی و اقتصادی هنر کم‌کم به دست طیف خاصی افتاده است و به خصوص سینما به دلیل گرانی‌ و عدم حمایت مادی نهادهای فرهنگی کاملا عرصه تاخت و تاز به اصطلاح «بچه پولدارها» شده! باقی یا باید نظاره‌گر باشند یا به سختی از این صخره سنگی بالا بروند و اگر وسط راه نیفتند خودشان را به بالا برسانند. شاید به همین دلیل است که دیگر خبری از «بادکنک سفید» و «دونده» در سینما نیست. سینمای پر از دغدغه ایران تبدیل به سینمای شهرنشین‌های مرفهی شده که دغدغه‌اش مثلث عشقی است، کودک کارش ناز و سانتی مانتال و شیک اما کل و کثیف است!اگر سراغ پایین‌ شهر رفت تصویر سازی‌اش آنقدر احمقانه است که باور یک فریم از آن هم سخت است چه رسد به کل فیلم و دغدغه کارگردان سینمای روشنفکری ایران در بحرانی‌ترین سال‌های اقتصادی کشور می‌شود یک زوج جوان و انبوهی پول که چون نمی‌دانند باید با آن چه کنند از شیشه بیرون می‌ریزند!

به هر حال سینمای ایران دچار مافیایی است که بی‌توجهی زعمای فرهنگ آن را ساخته. نه شخص کنترلش می‌کند و نه سازمانی، بلکه جو عمومی سینما اجازه رشد را از خیلی از هنرمندانش گرفته. بهارک صالح‌نیا را تا همین امروز که اینجور خودش را از کادر بیرون کشید نمی‌شناختم. صدف طاهریان را هم تا پیش از خروجش نمی‌شناختم. اتفاقا سحر قریشی هم طاهریان را مسخره می‌کرد که ناشناخته است. اما کدام سیستم به این‌ها فرصت ارائه هنرشان را داد که امروز قضاوتشان می‌کند؟ و در نهایت مسئولین فرهنگی به جای ترس از خروج سرمایه‌های هنری‌اش وحشت کشف حجاب‌شان را دارد. به جای چاره تهدید می‌کند!

به هرحال با رویای رسیدن به آرزوهای‌شان از ایران خارج شدند و به تلویزیون جم پیوستند. امیدوارم موفق شوند هرچند با شناختی که از تلویزیون جم دارم بعید است.

The current query has no posts. Please make sure you have published items matching your query.