جنگ ایران و اسرائیل نه چندان سرد، در زمینه های مختلف ادامه دارد. به نظر میرسد یکی از جدیدترین جنبه هایی که ایران برای حمله به اسرائیل آن را بازگشایی کرده کارتون و انیمیشن است. ماه ها است دولت حسن روحانی، جانشین محمود احمدی نژاد شده، رییس جمهوری که شاید بزرگترین سر و صدای بین المللیش انکار هولوکاست و جمله معروف «اسرائیل باید از نقشه محو شود» بود. حالا مسند او را حسن روحانی در اختیار گرفته که برای اولین بار در تاریخ ایران، به تمامی یهودیان جهان «رش هشانا» را تبریک گفت و وزیر امورخارجه اش نیز در توییتر در پاسخ به دختر نانسی پلوسی رئیس سابق کنگره آمریکا نوشت «مردی که به نظر میرسید هولوکاست را تکذیب میکند دیگر رفته است.»
اما در همین دوران ریاست محمود احمدی نژاد بود که «ساخته های فرهنگی» با موضوع درگیری و یا از بین بردن اسرائیل توسط ایران در زمینه های مختلف ساخته شد، شعر و نقاشی و رمان و انیمیشین به ناگهان مورد حمایت شدید دولت قرار گرفت. به ناگهان انیمیشن های بلند و کوتاهی که جامعه هدف آنها نیز چندان مشخص نبود، سازنده آنها نیز، پشت سر هم ساخته شدند. سنتی که همچنان نیز ادامه دارند. انیمیشن های که در اکثریت آنها اسرائیل در ابتدا به خاک ایران حمله کرده اما خودش اکنون در آستانه اشغال کامل و یا نابودی کامل توسط ایران و یا «ارتش اسلام» است.
اما به راستی چه کسانی این انیمیشن ها را برای کدام جامعه مخاطب و با چه هدفی میسازند؟
رابطه واضحی بین این انیمیشنها و حزب الله لبنان وجود دارد.
علی فاتحی، فیلمساز است او در این رابطه به ناظران میگوید:
در چهار یا پنج سال اخیر، موجی از ساخت انیمیشن با موضوع حمله به اسرائیل یا امریکا و یا جنگ ایران و این کشورها به راه افتاده است. به نظر میرسد جرقه اولیه آن، زمانی ایجاد شده که کشورهای غربی شروع به ساخت بازی های کامپیوتری کردند که موضوع آنها حمله به ایران بود.
خب در ایران امکان ساخت بازیهای کامپیوتری تا این حد پیشرفته وجود ندارد پس برای مقابله احتمالا تصمیم گرفته شده تا با انیمیشن به ساخت این بازیها پاسخ داده شود. حتی در سکانسی در انیمیشین «پیام راشل کوری» رسما دیده میشود تانک ایرانی در تل آویو از روی تبلیغ «بتلفیلد3» که درباره حمله به ایران است میگذرد، البته مسئله حمله به ایران به بازی هم دیگر محدود نیست و مثلا در فیلم روبوکاپ 2 رسما صحنه های حمله آمریکا به ایران دیده میشوند.
اما اینکه چه کسانی در پشت صحنه ساخت این انیمیشنها در ایران هستند، سوال سختی است با نگاهی به مشخصاتی که سازندگان از خود منتشر کرده تقریبا هیچ چیزی نمیتوان فهمید، سازندگان و عوامل فنی آنها کاملا در صنعت سینما و انیمیشن ایران ناشناس هستند. فقط با نامهایی مانند کوثر تری دی یا نصر تی وی مواجه میشویم.
یا مثلا مدعی هستند تنها چند دانشجو هستند که دور هم جمع شدهاند تا کار فرهنگی کنند اما با سایتی عظیم به چند زبان عربی، فارسی، انگلیسی و فرانسه با تولید با کیفیت فنی بسیار بالا مواجهیم که مسلما کار چند دانشجو که دور هم جمع شدهاند نیست. یا مثلا اخبار کارهایشان از تلویزیون منتشر میشود اما نکته جالب در اکثر کمپانیهای تولید انیمیشنها، ارتباطی است که با حزب الله لبنان وجود دارد. به طور مثال صفحه فیسبوک یکی از تیمهای سازنده اساسا به زبان عربی است و پر از ویدئوهای مربوط به حزب الله لبنان و اساسا صفحه فارسی ندارند و یا یکی از انیمیشنها در لبنان به نمایش درآمده و سید حسن نصر الله از آن تقدیر کرده است.
خب تنها ارگانی که چنان بودجه عظیمی برای ساخت انیمیشن و با هدف «جنگ نرم» آنگونه که در تیزر تبلیغی یکی از انیمیشنها عنوان شده در اختیار دارد و با حزب الله لبنان در ارتباط است نیز سپاه پاسداران است که البته غیر از این نشانهها هیچ شاهد مستقلی وجود ندارد.
نکته مهم دیگر اینکه، تصور اولیه همیشه این است که مخاطب اول انیمیشن کودکان هستند و این بدان معنا است که هدف این ویدئوها هنجارسازی «جنگ و فتح مقدس» برای کودکان است. جمهوری اسلامی، عنوان «دفاع مقدس» را برای جنگ عراق استفاده میکند چون هدف دفاع در برابر حمله عراق بوده اما در یکی از این کارتون ها در سکانسی میبینیم که هواپیمای ایرانی در فرودگاه «شهید راشل کوری» تل آویو فرود میآید یعنی دیگر بحث «دفاع» نیست، بلکه بحث «حمله» و «جنگ مقدس» است، حتی دیگر بحث ایران نیز مطرح نیست و از «لشکر متحد اسلام» نام برده میشود. با توجه به تبلیغات گسترده برای ازدیاد جمعیت و این نوع تبلیغات در مورد جنگ و دورنمایی که برای ایران ۱۴۰۴ در یکی از این کارها تصویر شده شاید بتوان به این جمعبندی رسید که خواست طیف تندوری جنگ طلب در ایران ترویج روحیه جهادی و «جنگ مقدس» است.
از زاویه دیگر نیز میتوان به انیمیشنها پرداخت و آن ضعف شدید هنری این کارهاست. مثلا در یک انیمیشن ایران سال ۱۴۰۴ به نمایش درآمده که کپی برداری ضعیفی از جنگ ستارگان است. یا داستانها و روایتها بسیار سطحی و حتی خنده دار هستند.
باید به این نکته توجه کرد که عموما در سینمای ایران بودجههای هنگفت در اختیار طیف محدودی است که از رانت برخوردارند که به دلیل ضعف و ناتوانی در ارائه داستان تماشاگر پسند فقط به کیفیت فنی اهمیت میدهند بنابراین عموما کارها شعار زده است و از روایت ضعیفی و غیر قابل باوری بهره می برد. مثل فیلم دوئل یا سریال یوسف پیامبر که با اینکه از بودجه بالایی برخوردار بودند اما در داستان پردازی به شکل مشهودی ضعف داشتند.