چک‌های سفید و مرواریدهای سیاه

بودجه‌های میلیاردی برای پروژه‌های سینمایی پرحاشیه و تأثیرات سیاسی در دنیای فیلمسازی ایران

ندای سبز | شماره دوم | ۱۴ آبان ۱۳۹۱

علی فاتحی

در سینمای ایران، پروژه‌هایی چون «سوادیکا» و «لاله» با بودجه‌های کلان و تحت حمایت‌های دولتی، پرسش‌هایی درباره نحوه تخصیص منابع و تاثیرات سیاسی به وجود آورده‌اند. این پروژه‌ها که با هزینه‌های میلیاردی در بحرانی‌ترین شرایط اقتصادی تولید می‌شوند، با اعتراضاتی از سوی سینماگران مستقل و منتقدان روبرو هستند که به روابط پشت‌صحنه و تضادهای موجود در سیاست‌های فرهنگی اشاره دارند. همچنین، موضوع فساد سینمای ایران و برخوردهای متناقض با کارگردانان و فیلم‌ها از دیگر محورهای این بحث است.

قرارداد اولین پروژه مستقل سازمان سینمایی کشور با «مرآت هنر» به مدیرعاملی روح‌الله شمقدری بسته شد تا رسانه‌های سینمایی کشور بنویسند «آقای رئیس اولین پروژه مستقل سازمان سینمایی کشور را به برادرش سپرد!». اولین پروژه مستقل سازمان سینمایی برای تولید، پروژه «سوادیکا» است که قرار است آن را «جمال شورجه» جلوی دوربین ببرد. سوادیکا به زبان تایی، زبان مردم سیام (تایلند فعلی) به معنی سلام است. این فیلم زندگی یک بازرگان موفق در سیام است که تا مقام صدراعظمی پیش می‌رود. شیخ احمد قمی باعث وحدت مسلمانان در سیام می‌شود. مردم سیام استقلال‌شان را مدیون وی هستند. دلیل حساسیت جامعه سینمایی بر ساخت این موضوع، بودجه هنگفت آن است. قرار است این پروژه در بحرانی‌ترین روزهای اقتصادی کشور با بودجه‌ای بیش از دو و نیم میلیون دلار ساخته شود که هم عجیب است، هم نه. از آن جهت عجیب که لزوم ساخت چنین پروژه‌ای در این وانفسای اقتصادی که مردم توان خریدشان نسبت به همین زمان در سال پیش یک دهم شده چیست؟ و از آن جهت عجیب نیست که بالاخره باید دولت و البته جناب شمقدری دین‌شان را هم به شورجه و هم به روح‌الله شمقدری، تهیه‌کننده فیلم «پایان‌نامه»، ادا می‌کردند. مرآت هنر شرکتی است که اعضای هیئت مدیره آن، اعضای برجسته هیئت اسلامی هنرمندان هستند. این شرکت در سال ۸۸ تاسیس شد و جمال شورجه رئیس هیئت مدیره آن است و طی سه سال گذشته با انتصاب جواد شمقدری به مدیریت سینمای کشور، اکثراً افراد این هیئت، پست‌های حساس سینمایی کشور را برعهده گرفتند. سوال اینجاست، «مرآت هنر» که تنها تولید یک فیلم سینمایی (پایان‌نامه) را در کارنامه خود دارد، چگونه توانسته ارشاد و کمیسیون فرهنگی مجلس را متقاعد کند که چنین بودجه‌ای را برای تولید دومین فیلم خود در اختیار داشته باشد؟ سوادیکا پس از لاله دومین پروژه میلیاردی امسال است که به وابستگان دولتی رسید.

لاله
یازدهم آبان‌ماه ۱۳۸۶ در جریان پنجمین دوره مسابقات اتومبیل‌رانی سرعت قهرمانی کشور، لاله صدیق در پایان بین سه نفر اول بود. این مسئله با اعتراضات شرکت‌کنندگان دیگر پیگیری شد و در نهایت با اثبات ادعای شاکیان مبنی بر تغییر موتور پلمپ‌شده خودرو صدیق، وی یک سال از شرکت در مسابقات محروم شد. حالا پس از پنج سال، صدیق سوژه فیلمی میلیاردی شده که اسی (اسدالله) نیک‌نژاد دست به کار ساخت آن شده است. پروژه‌ای پرحاشیه که دست‌اندرکاران آن مدعی‌اند می‌خواهند چهره‌ای متفاوت از زن ایرانی را به دنیا نشان دهند. اما الگوی زن ایرانی قبلاً چندین بار به تقلب متهم شده و چندین بار توسط کمیته مسابقات با وی برخورد شده! این فیلم قرار بود با تهیه‌کنندگی علیرضا سبط احمدی ساخته شود که ناگهان خبر استعفای او و تعدادی از عوامل فیلم، رسانه‌های سینمایی را شوکه کرد و البته سبط احمدی دلیل استعفایش را در هاله‌ای از ابهام گذاشت. بلافاصله مرکز گسترش سینمای تجربی پروانه پرتو را به عنوان تهیه‌کننده معرفی کرد. فیلم لاله با وجود جنجال‌ها و مخالفت‌های زیادی که علیه آن در داخل کشور صورت گرفت، با بودجه‌ای میلیاردی تصویب شد و مراحل پیش‌تولید را گذراند و پروانه ساختش به کارگردانی اسی (اسدالله) نیک‌نژاد صادر شد.

نیک‌نژاد کارگردان ایرانی مقیم آمریکا این فیلم، همان فردی است که به گفته اهالی سینما، هیچ رزومه قابل‌قبول و مشخص سینمایی ندارد. اما تمام این انتقادات هیچ تاثیری در عزم خلل‌ناپذیر ارشادی‌ها در پشتیبانی از تولید فیلم «لاله» نداشت و حتی مجلس هم نتوانست مانع تولید این پروژه شود. مجلسی‌ها با اشاره به سوابق کارگردان و هزینه‌های بالا، خواستار دفاع وزیر ارشاد و معاون سینمایی‌اش از این پروژه شدند. فیلمنامه چند بار به مجلس رفت و آمد و هر بار هم مجلسی‌ها راضی نشدند، البته برای آخرین بار جواد شمقدری در گفت‌وگویی از نظر مساعد مجلس برای تولید این فیلم خبر داد که ساعتی پس از آن یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس ضمن تکذیب این موضوع، تولید این پروژه را از نظر مجلس منتفی دانست. اسفندیار رحیم‌مشایی اصلی‌ترین حامی پروژه لاله است.

اسی نیک‌نژاد
در یکی از سفرهای احمدی‌نژاد به نیویورک، نیک‌نژاد به دایره دولتی‌ها راه پیدا می‌کند و بعدها مدیریت هنری برنامه‌های احمدی‌نژاد در آمریکا را به عهده می‌گیرد و در یکی از همان سفرها قول پشتیبانی دولت از پروژه لاله را می‌گیرد. قرار بود یکی از داوران جشنواره فجر ۸۹ نیک‌نژاد باشد که به دلایلی حذف شد. دلایلی که حسین شریعتمداری آن را روشنگری‌های کیهان می‌داند. اما نیک‌نژاد رزومه کاری خوبی در آمریکا ندارد. طبق اطلاعات سایت آی‌ام‌دی‌بی، نیک‌نژاد در مقام کارگردان ۶ فیلم ساخته که در بین آنها نه تنها اثر فاخری دیده نمی‌شود، بلکه در پایین‌ترین سطح رنکینگ قرار دارند و آخرین فیلمش در مقام کارگردان را در سال ۱۹۹۷ ساخته است. اما وی در مقام تهیه‌کننده فیلم‌ها و سریال‌هایی را تهیه کرده که بیشتر آنها از ساختاری اروتیک برخوردار بوده‌اند که حتی در بین آنها نیز اثر فاخری نیست و بالاترین ریت کسب شده توسط فیلم‌هایش ۲/۳ است و نکته مهم‌تر اینکه در ۸ سال گذشته هیچ اثری تولید نکرده.

البته جناب شمقدری با توجه به پرونده نیک‌نژاد معتقد است «قطعاً حضور در آمریکا آن هم در هالیوود اقتضائاتی را به همراه می‌آورد، اما به نظر ما این حد مشارکت، آن هم در هالیوودی که اکثر آثارش آلوده به مباحث این‌چنینی است، نباید مانع همکاری در پروژه‌های بعدی شود و باعث طرد یک نفر از جامعه ایرانی و فضای فیلمسازی کشور شود» و جالب‌تر اینکه آقای رئیس معتقد است «دیگر سوابق آقای نیک‌نژاد از وی شخصیت یک فرد معتقد به نظام و انقلاب اسلامی و عاشق وطن و اسلام را نشان می‌دهد.» سازنده فیلم تبلیغاتی احمدی‌نژاد که ید طولایی در وارونه نشان دادن حقایق دارد و پیش‌تر هم گفته بود «امیدوارم دوستان روزنامه‌نگار به اوین سر بزنند و ببینند که زندان اوین درست مانند هتل است و وضعیت خوبی دارد» در پاسخ به اعتراضات حسین شریعتمداری در مورد انتخاب کارگردان پروژه لاله و تایید عملکردش گفت «ساخت مسجد و قبرستان اختصاصی و با امور شرعی اسلام برای ایرانیان در لس‌آنجلس قابل تقدیر نیست؟ وی [نیک‌نژاد] در دوره فتنه ۸۸ که خیلی‌ها آلوده شدند و حتی آقای نوری‌زاد را که شما سال‌ها به وی یک ستون ویژه در کیهان سپرده بودید در سیلاب خود غرق کرد، پاک و منزه باقی ماند و حتی با آنان برخورد کرد و در فیلم مستندی که علیه فتنه ساخته شد وی در دفاع از حقانیت ملت ایران و دموکراسی آن برخاست.»

فستیوال ابوظبی
فستیوال ابوظبی که در هفته گذشته با تقسیم مرواریدهای سیاه که اتفاقاً یکی از آنها به گلشیفته و دیگری به «یک خانواده محترم» رسید پایان یافت، ولی انگار حواشی آن خیال پایان ندارد. رسانه‌های اصولگرایان با تمام محدودیتی که دارند نتوانستند عکس‌های گلشیفته و نیکی کریمی را منتشر نکنند. عکس‌هایی که به زعم ایشان اسباب سرافکندگی زن ایرانی و روشن‌کننده ابعاد مختلف سینمای مبتذل ایران است! این رسانه‌ها پس از تخریب همه‌جانبه گلشیفته، این‌بار سراغ نیکی کریمی و پوشش رفتند. بازتاب که حجاب کریمی را از عجایب جشنواره ابوظبی می‌دانست نوشت: «نیکی کریمی نه برخلاف برخی بازیگران نظیر لیلا حاتمی به طراحان لباس ایران سفارش لباس‌های مجلسی کاملاً پوشیده را داده بود و نه به شیوه برخی بازیگران که عمدتاً در حال فعالیت در کشور هستند، بدون حجاب و پوشش اروپایی مقابل دوربین‌ها رفت. او، هم خود را پوشاند و هم نپوشاند و این از عجایب جشنواره ابوظبی بود.» در نهایت دامن نیکی چنان بلوایی به پا کرد که بعید می‌دانم دیگر دامنی بتواند رکوردش را بشکند.

بعد از جریان خانه سینما، یکی از بزرگترین حواشی که خانواده سینما با آن دست به گریبان است، اتهام ابتذال به سینمای ایران است که در چند سال اخیر به توالی از سوی فیلمسازان دولتی ایراد می‌شود. گاهی با شدت هرچه تمام‌تر و بغض آنگونه که فرج‌الله سلحشور گفت و بازیگران زن سینمای ایران را “فاحشه” و سینمای ایران را “فاحشه‌خانه” خواند، گاهی با شدت کمتر آنگونه که شورجه گفت: «ذات هنر و سینما مفسده‌برانگیز است و دلیل تمایل بسیاری از جوانان برای حضور در سینما به دلیل پلشتی‌های آن است.» باید فهمید تعریف دولتی‌ها از فساد چیست؟ چه عواملی باعث می‌شود که همین آقایان تمام قد از پروژه میلیاردی لاله دفاع می‌کنند؟ پروژه‌ای که کارگردانش اسی نیک‌نژاد نه تنها کارنامه مطلوبی در کارگردانی ندارد که تهیه‌کننده چندین فیلم اروتیک درجه سوم هالیوود است. البته شمقدری ساخت فیلم‌های اروتیک در سینمای هالیوود توسط نیک‌نژاد را حاصل جبر فضا می‌داند و اصرار بر انقلابی بودن کارگردان مذکور دارد! و شورجه نیز معتقد است: «پروژه لاله در نظر دارد ارتقا، اقتدار، ظرفیت و توانمندی‌های ایران اسلامی را به رخ جهانیان، به خصوص غربیان بکشد.» فیلمی که قهرمانش به تقلب مشهور است و کارگردانش به ساخت فیلم‌های اروتیک! چرا از نظر آقایان حضور یک کارگردان هالیوودی در این پروژه کمک به حضور در سینمای بین‌المللی می‌کند، اما حضور سینماگران ایرانی در جشنواره‌های خارجی و خصوصاً اسکار اسباب تحقیر را محیا می‌کند؟! چرا با وجود کارگردان‌های موفق، پروژه‌های میلیاردی به صحابه دولت می‌رسد؟ چرا باید چنان عرصه تنگ شود که کارگردانان موفقی چون نادری و بیضایی و فرهادی و تقوایی و پناهی و… یا در خارج از کشور ادامه کار دهند یا در لاک انزوا فرو روند و آن وقت آقایان به دنبال بازگرداندن کارگردان درجه سه بروند؟ شاید دولتی‌ها در سال پایانی به دنبال رفع دین باشند که این‌گونه به ریخت و پاش اموال ملت مشغولند. باید به اصحاب دولت متذکر شد فساد در سینمای ایران نه از دامن بازیگران، که از دامان شماست؛ و این چک‌های سفید تهران به نورچشمی‌هاست که فساد می‌آفریند، نه مرواریدهای سیاه ابوظبی.

مطالب دیگر

قاتلی بر بال زمان: بررسی سریال دختران درخشان

«دختران درخشان» بیش از یک داستان معمایی درباره قاتلان سریالی است. سازندگان این سریال تلاش دارند تا پیچیدگی‌های تروما و تاثیرات آن بر زندگی شخصیت‌ها را به تصویر بکشند و نشان دهند که چگونه واقعیت می‌تواند در دنیای افراد از هم بپاشد. داستان حول شخصیت کربی می‌چرخد، زنی که پس

راننده تاکسی، راوی حقیقت در دل سرکوب و سانسور

«راننده تاکسی» فیلمی تاریخی و سیاسی است که به روایت قیام گوانگجو در سال ۱۹۸۰ می‌پردازد. این فیلم با نگاهی انسانی و واقع‌گرایانه، داستان مردی به نام کیم مان-سوب را دنبال می‌کند که در مواجهه با سرکوب و خشونت حکومتی، از فردی بی‌خبر به یک انسان مسئولیت‌پذیر تبدیل می‌شود. «راننده

۱۹۸۷؛ وقتی آن روز بیاید

فیلم «۱۹۸۷؛ وقتی آن روز بیاید»، تلاش دارد تا داستان سرکوب خشونت‌آمیز مخالفان در کره جنوبی را در دهه‌های ۱۹۸۰ به تصویر بکشد و نشان دهد چگونه جامعه‌ای تحت فشار، به دنبال عدالت و دموکراسی می‌جنگد. فیلم روایتگر مرگ یک دانشجوی دانشگاه سئول تحت شکنجه است که پس از انتشار

تاریکی جعبه سیاه شرودینگر

سفر در زمان، همواره یکی از موضوعات پرطرفدار در دنیای فیلم‌ها و سریال‌ها بوده است، اما «تاریکی» با نگاهی فلسفی و عمیق به این موضوع، آن را از سایر آثار متمایز می‌کند. برخلاف دیگر آثار مشابه که معمولاً با رویکردی سطحی و طنزآمیز به این مفهوم می‌پردازند، این سریال به‌طور