کلاه قرمزی داوطلب سفر به اسکار

کارگردان کلاه قرمزی با تاکید بر ویژگی‌های فرهنگی ایران، پیشنهاد کرد فیلم «کلاه قرمزی و بچه‌ننه» به عنوان نماینده ایران در اسکار ۲۰۱۳ معرفی شود.

ندای سبز | ۱۰ شهریور ۱۳۹۱

علی فاتحی

در حالی که گمانه‌زنی‌ها درباره انتخاب نماینده ایران در اسکار ۲۰۱۳ شدت گرفته، ایرج طهماسب کارگردان «کلاه قرمزی و بچه‌ننه» پیشنهاد داده که این فیلم به دلیل داشتن ویژگی‌های فرهنگی منحصر به فرد ایران، برای رقابت در اسکار معرفی شود. از سوی دیگر، جمال شورجه خواستار تحریم اسکار به دلیل تولید فیلم‌های موهن علیه پیامبر اسلام شد و این تصمیم را واکنشی به سیاست‌های آمریکا دانست.

با اکران سه فیلم در شهرستان‌های ایران و مشخص شدن نام برخی از اعضای هیئت انتخاب، به نظر می‌رسد رقابت برای انتخاب نماینده امسال ایران در اسکار جدی‌تر شده است. در این هفته «ملکه» در آذربایجان، «بغض» در کاشان و «آینه‌های روبرو» در قم اکران شدند تا به جمع گزینه‌های واجد شرایط اضافه شوند. منتقدان معتقدند فیلم‌هایی چون «یه حبه قند»، «روزهای زندگی»، «سعادت‌آباد»، «اسب حیوان نجیبی است»، «نارنجی‌پوش»، «ضد گلوله»، «قلاده‌های طلا»، «مرگ کسب و کار من است»، «چیزهایی هست که نمی‌دانی»، «آینه‌های روبرو»، «بغض»، «ملکه» و البته فیلم‌هایی چون «شکارچی شنبه» و «شب واقعه» شرایط اولیه انتخاب شدن را دارند.

ایرج طهماسب کارگردان «کلاه قرمزی و بچه‌ننه» نیز به هیئت انتخاب فیلم برای اسکار ۲۰۱۳ پیشنهاد کرده که به این فیلم «کمی جدی‌تر فکر کند». او معتقد است هر فیلمی از هر کشوری برای معرفی به اسکار انتخاب می‌شود، باید ویژگی‌های آن کشور را نشان دهد. از نظر کارگردان و خالق کلاه قرمزی: مردم ایران طی ۲۰ سال با فیلم‌های «کلاه قرمزی» زندگی کردند. «کلاه قرمزی» توانسته است مردم ایران را راضی کند. بنابراین اگر ما بخواهیم وجه دیگری از سینمای ایران را به مردم نشان دهیم، «کلاه قرمزی و بچه‌ننه» می‌تواند بیانگر ابعاد دیگری از روحیه مردم ایران باشد. او ملاحظه‌ی جالب توجهی دارد: ما با فیلم «جدایی نادر از سیمین» یک تصویر از خودمان به لحاظ هنری به دنیا عرضه کردیم، اما اگر «کلاه قرمزی» برای اسکار انتخاب شود، وجه سینمای کودک ما هم در دنیا مطرح خواهد شد و نشان می‌دهد که مردم ایران چقدر به تربیت فرزندانشان اهمیت می‌دهند و تا چه حد برای آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. حمید مدرسی تهیه‌کننده این فیلم هم که از فروش غریب و بیش از سه میلیاردی «کلاه قرمزی»، آن هم در هنگامه‌ی بحران و رکود سینما در ایران بر سر ذوق آمده، با طرح این پرسش که از کجا می‌دانیم که این فیلم در سطح بین‌المللی نتواند اتفاق‌های خوشایندی را برای سینمای ایران رقم بزند؟ می‌گوید: متاسفانه بسیاری این فیلم عروسکی را به قول معروف یک فیلم دم‌دستی تلقی می‌کنند، درصورتی که «کلاه قرمزی و بچه‌ننه» فیلمی است که گره‌های بزرگی را در سینمای ایران باز کرده است. در حالی که گمانه‌زنی‌ها درباره معرفی نماینده امسال ایران در اسکار شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد، روز گذشته خبر آنلاین از حضور ۶ سینماگر در هیئت انتخاب فیلم ایرانی برای اسکار ۲۰۱۳ خبر داد. به نظر می‌رسد بنیاد سینمایی فارابی با جمع‌بندی نهایی طی روزهای آینده این فهرست را رسانه‌ای کنند. اما در محافل سینمایی از نیکی کریمی، علی شاه‌حاتمی، ابوالحسن داودی، علی معلم، حسین زندباف و اکبر نبوی به عنوان اعضای هیئت انتخاب فیلم ایرانی برای اسکار ۸۵ نام برده می‌شود. اما حالا و در شرایطی که سینمای ایران هم مانند همه کشورهای دنیا در تکاپوی معرفی فیلم به آکادمی اسکار و بخت‌آزمایی برای امکان رقابت در یک فضای جهانی است، جمال شورجه خواستار تحریم اسکار شده است.

باز هم اسکار، باز هم تحریم؟
جمال شورجه اگرچه برای علاقه‌مندان به سینمای جنگ چهره‌ای آشنا بود، اما شهرتش در بین نسل جوان را نه از فیلم‌هایش، که از همسویی با حاکمیت و مخالفت‌های پی در پی با اسکار یافت. برای شورجه اسکار همانقدر وهم‌انگیز است که انگلیسی‌ها برای «دایی جان ناپلون»! مخالفت او با اسکار از همان سال‌هایی که تلاش‌ها برای حضور در اسکار از سوی سینماگران ایرانی آغاز شد، کلید خورد و هر بار بنا به هر دلیلی خواست تا اسکار تحریم شود. حکایت از کجا آغاز شد؟ پنج‌شنبه ۹ اسفند ماه ۸۷ به دعوت خانه سینما، نه نفر از اعضای بلندپایه آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا (اسکار) به منظور برگزاری کارگاه آموزشی سینمایی وارد تهران می‌شوند. «سید گانیس»، رئیس آکادمی اسکار، «آنت بنینگ» (بازیگر مشهور آمریکایی) و همین طور چهره‌هایی مثل «فرانک پیرسون» (فیلمنامه‌نویس بعدازظهر سگی و لوک خوش‌دست) و «تام پولاک» (رئیس کمپانی یونیورسال) از اعضای این هیأت بودند. اگرچه روابط عمومی آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا بارها اعلام کرد: آن‌ها هیچ برنامه سیاسی در دستور کار ندارند و این صرفا یک اقدام غیررسمی برای امور آموزشی و فرهنگی است و قشقاوی سخنگوی وقت وزارت خارجه در تایید سیاسی نبودن سفر اسکاری‌ها به تهران گفته بود: «آن‌ها به دعوت صنفی و شخصی خانه سینمای ایران در تهران به سر می‌برند و از میزبانی خوب همتایان ایرانی خود بهره‌مندند.» اما این سفر با مسائل سیاسی آمیخته شد. مصباح گفت: “این اتفاقات با نقشه‌های آمریکا که از سال‌ها پیش طراحی شده است“؛ و شمقدری گفت: “مسئولان سینمایی تنها موقعی حق دارند با اعضای آکادمی اسکار و سینماگران هالیوود جلسه رسمی داشته باشند که آن‌ها به خاطر توهین‌ها و افتراهایی که به ملت ایران روا داشته‌اند، عذرخواهی کنند.” روزنامه‌های کیهان و رسالت هم مطابق سنت سیاسی حاکم بر آن‌ها علاوه بر درخواست برخورد با اعضای خانه سینما به دلیل دعوت از سینماگران آمریکایی، حتی خواستار دستگیری و تعیین وثیقه یک میلیون دلاری برای رئیس آکادمی اسکار شدند! جمال شورجه نیز در آن مقطع با بیان اینکه جلسات ما بین اعضای آکادمی اسکار با هنرمندان ایرانی بیشتر جنبه سیاسی دارد تا فرهنگی تاکید کرد: اگرچه من در جریان سمینارها و کلاس‌های این افراد با هنرمندان ایرانی نیستم، اما با توجه به جهت‌گیری‌های خصمانه دولت آمریکا علیه کشورمان، به نظر می‌رسد که دعوت‌کنندگان این افراد دچار خودباختگی و مرعوب اسکار شده‌اند و شاید قصد داشته‌اند با این رایزنی‌ها، کیسه گدایی به سمت دست‌اندرکاران اسکار دراز کنند. سه سال بعد و پس از دریافت جایزه اسکار توسط فرهادی، شورجه در مصاحبه‌ای با روزنامه تهران امروز، در پاسخ به این سؤال که آیا هنوز هم با اکران فیلم‌های خارجی در ایران مخالف هستید؟ گفت: «بله؛ این مخالفت به دلیل حمایت از سینمای داخلی است. همین الان هم می‌توانیم تبعات منفی پخش فیلم‌های آمریکایی را در جامعه ببینیم. هنوز هم شعار مرگ بر آمریکا از زبان مردم نمی‌افتد. اصلا چه لزومی دارد که فیلم‌هایمان را برای اسکار بفرستیم؟ مگر اسکار چه افتخاری دارد؟ بر فرض که جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را هم دریافت کردیم، آنجا با چه مؤلفه‌هایی به فیلمی جایزه می‌دهند؟ آن‌ها به فیلم‌های ضدایرانی جایزه می‌دهند. ما باید اسکار را تحریم کنیم و فیلم‌هایمان را به آنجا ارائه ندهیم و برای شرکت در این مراسم از خود عطشی نشان ندهیم. باید اکراه داشته باشیم که فیلم‌مان به اسکار برود. چرا باید فیلم «جدایی نادر از سیمین» در خارج از کشور مورد توجه قرار بگیرد و فیلم «اخراجی‌ها» در اکران بین‌المللی جایی نداشته باشد؟ حتی شنیده‌ام که «جدایی نادر از سیمین» قرار است در سینماهای آمریکا نمایش داده شود، خب در سینماهای آمریکا چه فیلم‌هایی اکران داده می‌شوند؟ چرا فیلم «۳۳ روز» جمال شورجه را در آمریکا اکران نمی‌کنند؟! چرا جرات نمی‌کنند حتی به سمت این فیلم بروند؟ چون می‌دانند که این فیلم با اهدافشان مغایرت دارد.» گفتنی است «۳۳ روز» فیلمی است از جمال شورجه با تهیه‌کنندگی مهدی همایون‌فر، که بر اساس روایتی از جنگ سی و سه روزه اسرائیل و لبنان ساخته شده است. این فیلم با همکاری بنیاد سینمایی فارابی و حزب‌الله لبنان آماده شده است.

تحریم اسکار؛ واکنش به فیلم موهن
اما حالا و در شرایطی که سینمای ایران هم مانند همه کشورهای جهان در تکاپوی معرفی فیلم به آکادمی اسکار و بخت‌آزمایی برای امکان رقابت در یک فضای جهانی است، شورجه خواستار تحریم اسکار شده و این اقدام را کوچک‌ترین واکنش علیه ساخت فیلم موهن به ساحت پیامبر می‌داند. وی معتقد است با توجه به خصومت آمریکا و هالیوود و به‌ویژه تولید اخیر فیلم موهن به ساحت پیامبر اسلام، نباید هیچ اثری برای حضور در اسکار معرفی شود.
او تأکید می‌کند: «اکنون با اهانت به حضرت رسول (ص)، باید اسکار را تحریم کنیم و سال‌ها پیش باید این اقدام انجام می‌شد.» به عقیده‌ی فیلمساز همسو با حاکمیت: «تحریم اسکار فرصت مناسبی است تا مسلمانان بار دیگر انزجار خود را نسبت به سیاست‌های نابخردانه آمریکا علیه جهان اسلام نشان دهند. باید به طور رسمی اسکار را تحریم کنیم و این موضوع باید به طور واضح به جهانیان اعلام شود.» اما پیشنهاد تحریم اسکار، آن هم به بهانه‌ی ساخته‌شدن و انتشار ویدئوی موهن علیه پیامبر اسلام، در حالی که هیچ نسبتی میان فیلم موهن و سازوکار سینمای آمریکا، هالیوود و آکادمی علوم و هنرهای سینمایی وجود ندارد، شاید تنها به دلیل سو استفاده از احساسات بخشی از جامعه (لایه‌های حامی اقتدارگرایان) و تحریک حاکمیت علیه فیلمسازان ایرانی باشد که در تلاش‌اند آثار خود را برای اسکار ارسال کنند. این تلاش قدمی برای به حاشیه راندن بیش از پیش سینمای هنری و مستقل ایران است؛ سینمایی که «جدایی نادر از سیمین» فرهادی‌اش، توانست سال گذشته و با وجود همه‌ی مخالفت‌ها و جنجال‌ها به بخش مسابقه و نهایی اسکار راه یابد و برای نخستین بار از این همایش مهم سینمایی، «اسکار» بگیرد. گویا رانت‌خواران و اقتدارگرایان حاضر در سینمای ایران بعد از ویرانی خانه سینما تلاش برای انهدام سینمای مستقل و هنری ایران را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

مطالب دیگر

قاتلی بر بال زمان: بررسی سریال دختران درخشان

«دختران درخشان» بیش از یک داستان معمایی درباره قاتلان سریالی است. سازندگان این سریال تلاش دارند تا پیچیدگی‌های تروما و تاثیرات آن بر زندگی شخصیت‌ها را به تصویر بکشند و نشان دهند که چگونه واقعیت می‌تواند در دنیای افراد از هم بپاشد. داستان حول شخصیت کربی می‌چرخد، زنی که پس

راننده تاکسی، راوی حقیقت در دل سرکوب و سانسور

«راننده تاکسی» فیلمی تاریخی و سیاسی است که به روایت قیام گوانگجو در سال ۱۹۸۰ می‌پردازد. این فیلم با نگاهی انسانی و واقع‌گرایانه، داستان مردی به نام کیم مان-سوب را دنبال می‌کند که در مواجهه با سرکوب و خشونت حکومتی، از فردی بی‌خبر به یک انسان مسئولیت‌پذیر تبدیل می‌شود. «راننده

۱۹۸۷؛ وقتی آن روز بیاید

فیلم «۱۹۸۷؛ وقتی آن روز بیاید»، تلاش دارد تا داستان سرکوب خشونت‌آمیز مخالفان در کره جنوبی را در دهه‌های ۱۹۸۰ به تصویر بکشد و نشان دهد چگونه جامعه‌ای تحت فشار، به دنبال عدالت و دموکراسی می‌جنگد. فیلم روایتگر مرگ یک دانشجوی دانشگاه سئول تحت شکنجه است که پس از انتشار

تاریکی جعبه سیاه شرودینگر

سفر در زمان، همواره یکی از موضوعات پرطرفدار در دنیای فیلم‌ها و سریال‌ها بوده است، اما «تاریکی» با نگاهی فلسفی و عمیق به این موضوع، آن را از سایر آثار متمایز می‌کند. برخلاف دیگر آثار مشابه که معمولاً با رویکردی سطحی و طنزآمیز به این مفهوم می‌پردازند، این سریال به‌طور