جنگ، عشق و فمینیسم در غبار ویرانی

داستانی عاشقانه در دل جنگ جهانی اول با بررسی نقش زنان و پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن

«نامزدی طولانی» فیلمی است که در دوران جنگ جهانی اول به روایت یک داستان عاشقانه میان ماتیلدا و مانش می‌پردازد. در این فیلم، ژان پیر ژونه با استفاده از فرم غیرخطی و ترکیب ظریف عناصر احساسی و سیاسی، بر تأثیرات جنگ بر زنان و جامعه فرانسه تأکید می‌کند. این اثر، در حالی که داستانی عاشقانه و انسانی است، با نقدی به بی‌عدالتی‌های اجتماعی و فساد ارتش، به پرسش‌های عمیقی درباره سیاست‌ها، طبقاتی و سرنوشت انسان‌ها در بستر جنگ می‌پردازد.

همیشه گفته‌اند که جنگ‌ها را مردان آغاز می‌کنند، اما پیامدهای آن را زنان تحمل می‌کنند. یک نامزدی طولانی نه‌تنها یک داستان عاشقانه، بلکه روایتی از زنان و سرنوشت آن‌ها در سایه‌ی جنگ است. سه سال پس از موفقیت امیلی پولن، ژان پیر ژونه و گروهش بار دیگر گرد هم آمدند تا اثری متفاوت خلق کنند؛ فیلمی که همچنان عشق را در مرکز روایت خود قرار می‌دهد، اما این‌بار در بستر جنگ جهانی اول. این جنگ اروپا را دگرگون کرد و زیربنای بسیاری از تحولات قرن بیستم، از جمله جنگ جهانی دوم، شد. فرانسه یکی از کشورهای به‌شدت آسیب‌دیده‌ی این جنگ بود؛ جبهه‌های نبرد، به‌ویژه در شمال و شرق کشور، شهرها و روستاهای بسیاری را ویران کردند. اشتباهات استراتژیک، سلاح‌های جدید، و تلفات سنگین، سایه‌ای از ویرانی بر کشور انداختند. ژونه از این زمینه‌ی تاریخی برای روایت یک داستان عاشقانه-جنگی بهره می‌برد؛ اثری که بر اساس رمانی از سباستین ژاپریزو ساخته شده است. او با ترکیبی از عشق، امید و جنگ، داستانی احساسی و در عین حال منتقدانه را روایت می‌کند که در پس‌زمینه‌ی جنگ جهانی اول شکل گرفته است. فیلم لایه‌های عمیقی از نقد اجتماعی و سیاسی را در بر دارد و به موضوعاتی همچون نقش زنان، پیامدهای جنگ و تأثیر آن بر جامعه‌ی فرانسه می‌پردازد.

فیلم داستان ماتیلدا (اودری توتو) را دنبال می‌کند؛ زنی که پس از پایان جنگ جهانی اول، در جست‌وجوی نامزد گمشده‌اش، مانش، است. مانش همراه با چند سرباز دیگر به جرم خودزنی برای فرار از جنگ به مرگ محکوم شده، اما ماتیلدا باور دارد که او هنوز زنده است. او با سرنخ‌های پراکنده و پیگیری‌های خستگی‌ناپذیر، سعی می‌کند حقیقت را کشف کند. در این مسیر، با افرادی روبه‌رو می‌شود که هر یک نقشی در این ماجرا داشته‌اند: فرمانده‌ای که حکم بخشش را پنهان کرده، بازمانده‌ای که به نجات دیگران کمک کرده، و مدارکی که حقیقت را در سایه نگه داشته‌اند. با کنار هم قرار دادن این سرنخ‌ها، معمایی شکل می‌گیرد که از طریق فلش‌بک‌های متعدد، میان میدان جنگ و دوران پس از آن در نوسان است.

ژان پیر ژونه، که پیش‌تر با شهر کودکان گمشده و امیلی پولن سبک منحصربه‌فرد خود را تثبیت کرده بود، در این فیلم نیز از ساختار غیرخطی بهره می‌برد تا روایت را جذاب‌تر و چندلایه کند. او امضای بصری‌اش را در این اثر نیز حفظ کرده است؛ قاب‌بندی‌های دقیق، رنگ‌بندی گرم، و تصاویر شاعرانه در کنار صحنه‌های تلخ جنگی، فضایی می‌آفرینند که هم لطیف و عاشقانه است و هم تلخ و گزنده.

موسیقی و تدوین در نامزدی طولانی نقش مهمی در ایجاد فضای احساسی و روایت چندلایه‌ی فیلم ایفا می‌کنند. موسیقی متن، ساخته‌ی برونو کولیس، ترکیبی از ملودی‌های آرام، غم‌انگیز و گاه حماسی است که به عمق احساسی فیلم می‌افزاید و لحظات عاشقانه را با حسی از فقدان و امید در هم می‌آمیزد. تدوین فیلم، که بر عهده‌ی هربرت لوژان بوده، با بهره‌گیری از فلش‌بک‌های متوالی و برش‌های نرم، به شکلی غیرخطی گذشته و حال را به هم پیوند می‌زند و به‌تدریج معمای فیلم را آشکار می‌کند. استفاده از جلوه‌های بصری دقیق و طراحی صحنه‌ای که فضای دوران جنگ جهانی اول را بازسازی می‌کند، همراه با فیلم‌برداری برونو دلبونل، که از رنگ‌بندی گرم در لحظات عاشقانه و سایه‌های تیره در صحنه‌های جنگی استفاده کرده، به غنای بصری اثر افزوده است. این عناصر فنی، در کنار کارگردانی دقیق ژان-پیر ژونه، باعث شده‌اند که فیلم نه‌تنها از نظر روایی بلکه از لحاظ بصری و شنیداری نیز اثری تأثیرگذار باشد.

اودری توتو در این فیلم حضوری درخشان دارد. او نقش دختری را بازی می‌کند که با تمام وجود به عشق و امید پایبند است و حاضر نیست حقیقت را بدون تحقیق بپذیرد. شخصیتی که در عین لطافت، نمادی از استقامت و عشق بی‌حد و مرز است. ماتیلدا، زنی سرسخت در آستانه‌ی قرن بیستم، برخلاف کلیشه‌های رایج، شخصیتی منفعل نیست؛ او تسلیم موانع نمی‌شود و با عزمی راسخ در جست‌وجوی حقیقت گام برمی‌دارد.

از دیگر بازیگران قابل‌توجه فیلم، ماریون کوتیار در نقش تینا لومباردی است که با داستان فرعی جذابش، تضاد جالبی با شخصیت ماتیلدا ایجاد می‌کند. گاسپار اولیل نیز در نقش مانش حضوری کوتاه اما تأثیرگذار دارد. جودی فاستر در نقش الدویی گوردس، یکی از نقش‌آفرینی‌های درخشان فیلم را ارائه می‌دهد؛ زنی که پیش از مرگ همسرش، از بیم آینده، در اقدامی ناامیدانه با دوست همسرش همبستر می‌شود تا شاید با داشتن فرزند بیشتر، شوهرش از اعزام به جنگ معاف گردد.

برخلاف بسیاری از فیلم‌های جنگی که از نگاه سربازان روایت می‌شوند، ژونه در نامزدی طولانی بر تأثیرات جنگ بر زنان تمرکز دارد. حضور پررنگ داستان‌های زنانه، فیلم را به روایتی متفاوت از خسارت‌بارترین جنگ تاریخ بشر تبدیل می‌کند. ماتیلدا نماد زنانی است که برخلاف انتظارات جامعه، از سرنوشت تسلیم‌شده‌ای که برایشان رقم خورده، سر باز می‌زنند و به دنبال حقیقت و عدالت می‌روند. این روایت، تغییر تدریجی جایگاه زنان در اوایل قرن بیستم را نیز بازتاب می‌دهد؛ دورانی که جنگ جهانی اول، بسیاری از مردان را از جامعه حذف کرد و زنان را ناگزیر به پذیرش نقش‌های جدید ساخت. در پس‌زمینه‌ی داستان عاشقانه‌ی فیلم، می‌توان ردپای جنبش‌های فمینیستی و تغییرات اجتماعی پس از جنگ را مشاهده کرد.

فیلم تصویری تاریک و تلخ از جنگ جهانی اول ارائه می‌دهد و سربازان را همچون مهره‌هایی بی‌ارزش در بازی سیاست‌مداران به تصویر می‌کشد. ژونه، با نمایش صحنه‌های خشن و دلخراش جنگ، نشان می‌دهد که این نبردهای ملی‌گرایانه در نهایت چیزی جز مرگ، ویرانی و بی‌عدالتی برای مردم عادی به همراه نداشته است. داستان پنج سرباز محکوم‌شده که به جرم “ترک پست” به مرگ فرستاده می‌شوند، استعاره‌ای از قربانیان سیستم‌های بی‌رحمی است که قدرت را در دست دارند. فیلم به‌طور غیرمستقیم به مسائلی همچون فساد در ارتش، بی‌عدالتی در تصمیم‌گیری‌های فرماندهان و سربازانی که بدون حق دفاع از خود قربانی سیاست‌های جنگ‌طلبانه می‌شوند، می‌پردازد.

بسیاری از کشورها، از جمله فرانسه، پس از جنگ جهانی اول با موجی از سرخوردگی و نارضایتی مواجه شدند و فیلم، این حس ناامیدی را با قدرت منتقل می‌کند. ژونه به‌خوبی نشان می‌دهد که جنگ نه‌تنها باعث ویرانی فیزیکی می‌شود، بلکه شکاف‌های طبقاتی و اجتماعی را نیز عمیق‌تر می‌کند. در طول فیلم، بارها شاهد آن هستیم که طبقات بالاتر جامعه با نفوذ خود از پیامدهای جنگ می‌گریزند، در حالی که طبقات پایین‌تر مجبورند تاوان این سیاست‌های ناعادلانه را بپردازند. تضاد میان اشراف‌زادگانی که در امنیت زندگی می‌کنند و سربازانی که بی‌رحمانه به میدان نبرد فرستاده می‌شوند، در فیلم به‌خوبی برجسته شده است.

در نهایت، نامزدی طولانی تلاش می‌کند نشان دهد که در برابر تمام بی‌عدالتی‌ها و ویرانی‌های جنگ، تنها عشق و امید می‌توانند معنایی برای زندگی انسان‌ها ایجاد کنند. در حالی که سیاستمداران و فرماندهان درگیر بازی‌های قدرت هستند، مردم عادی همچنان در تلاش‌اند تا زندگی خود را بازسازی کنند. عشق ماتیلدا و مانش در این میان، نمادی از مقاومت و پایداری در برابر بی‌رحمی‌های جنگ است.

نامزدی طولانی در ظاهر، یک داستان عاشقانه است، اما در لایه‌های زیرین خود، اثری چندبُعدی و سرشار از نقد اجتماعی و سیاسی محسوب می‌شود. ژان-پیر ژونه با ترکیب فرم و محتوا، نه‌تنها عشقی سرسختانه را در دل فاجعه‌ای تاریخی روایت می‌کند، بلکه از این روایت عاشقانه برای بازتاب مسائلی همچون بی‌عدالتی، نقش زنان در دوران جنگ و تضادهای طبقاتی استفاده می‌کند. او، با سبک منحصربه‌فردش، از قاب‌بندی‌های دقیق، نورپردازی‌های نوستالژیک و ترکیب رنگ‌های گرم و سرد برای خلق فضایی بهره می‌برد که میان رؤیا و کابوس در نوسان است. در نهایت، ژونه حقیقت تلخی را بازگو می‌کند که بارها در تاریخ تکرار شده است: جنگ همیشه قربانیانی دارد که اغلب فراموش می‌شوند. بااین‌حال، او راهی برای رهایی از این تلخی پیشنهاد می‌دهد؛ امید، عشق و پایداری می‌توانند در برابر ویرانی و مرگ قد علم کنند. عشق ماتیلدا و مانش، نمادی از مقاومتی است که فراتر از مرزهای جنگ، قدرت‌های سیاسی و بی‌عدالتی‌های تاریخی می‌ایستد. این فیلم، در نهایت، نه‌تنها داستانی عاشقانه، بلکه ادای دینی است به تمام کسانی که در پس‌زمینه‌ی جنگ، برای حقیقت، عدالت و عشق جنگیده‌اند.

مطالب دیگر

قاتلی بر بال زمان: بررسی سریال دختران درخشان

«دختران درخشان» بیش از یک داستان معمایی درباره قاتلان سریالی است. سازندگان این سریال تلاش دارند تا پیچیدگی‌های تروما و تاثیرات آن بر زندگی شخصیت‌ها را به تصویر بکشند و نشان دهند که چگونه واقعیت می‌تواند در دنیای افراد از هم بپاشد. داستان حول شخصیت کربی می‌چرخد، زنی که پس

راننده تاکسی، راوی حقیقت در دل سرکوب و سانسور

«راننده تاکسی» فیلمی تاریخی و سیاسی است که به روایت قیام گوانگجو در سال ۱۹۸۰ می‌پردازد. این فیلم با نگاهی انسانی و واقع‌گرایانه، داستان مردی به نام کیم مان-سوب را دنبال می‌کند که در مواجهه با سرکوب و خشونت حکومتی، از فردی بی‌خبر به یک انسان مسئولیت‌پذیر تبدیل می‌شود. «راننده

۱۹۸۷؛ وقتی آن روز بیاید

فیلم «۱۹۸۷؛ وقتی آن روز بیاید»، تلاش دارد تا داستان سرکوب خشونت‌آمیز مخالفان در کره جنوبی را در دهه‌های ۱۹۸۰ به تصویر بکشد و نشان دهد چگونه جامعه‌ای تحت فشار، به دنبال عدالت و دموکراسی می‌جنگد. فیلم روایتگر مرگ یک دانشجوی دانشگاه سئول تحت شکنجه است که پس از انتشار

تاریکی جعبه سیاه شرودینگر

سفر در زمان، همواره یکی از موضوعات پرطرفدار در دنیای فیلم‌ها و سریال‌ها بوده است، اما «تاریکی» با نگاهی فلسفی و عمیق به این موضوع، آن را از سایر آثار متمایز می‌کند. برخلاف دیگر آثار مشابه که معمولاً با رویکردی سطحی و طنزآمیز به این مفهوم می‌پردازند، این سریال به‌طور