زبان حرامزاده مهاجران ایرانی
من وقتی رسیده بودم فرانسه در حد مکالمات روزمره هم فرانسه بلد نبودم. بعد فلان رفیق به اون یکی میگفت «راهی نداره باید یه جایی *کولَکَسیونِش کنیم» من هاج واج نگاشون میکردم. اصن ترسیدم فکر کردم این چیچی پسیون یه چیزی در حد سربهنیست کردنه! البته اون بنده خدا هاج و واجی من و که میدید به ارگاسم میرسید.
یا مثلا تو فلان صفحه٬ ایرانی های فلان جا جمع شدند. بعد یکی فارسی نوشته که فلان. یه عده هم اومدن فارسی یا فینگیلیش جواب دادن بعد یکی اومده فرانسه کامنت گذاشته! چی را میخوای ثابت کنی؟ فرانسه یاد گرفتی؟ خب اگه بلد نبودی ضایع بود! اگر نه چه فضیلتی داره زبان اون کشوری که توش داری زندگی میکنی را یاد بگیری؟ اگه یاد نگرفته باشی حالت بده.
یارو اومده نوشته من تازه رسیدم دنبال خونه میگردم کار هم ندارم دارم زبان میخونم پاریس را هم بلد نیستم. این یکی کامنت گذاشته:«یک املاکی ایرانی زیر **تورهای توی گرونل هست» خب یارو میگه زبان بلد نیست! تازه رسیده! ۲۰ دقیقه است داره نگاه میکنه که این چی نوشته! خجالت هم میکشه بگه نفهمیده. هی میگه منظورتون را متوجه نشدم.
لج آدم وقتی در میاد که نسل دومی های ایرانی را میبینه که یارو یه ماه پشت سر هم ایران زندگی نکرده ولی عین بلبل فارسی حرف میزنه بعد غضنفر دو ساله اینجاست فارسی یادش رفته. عاشق اینه که یه کلمه بگه بعد یادش نیاد فارسیش چیه. بگه «شما چی میگید؟»
نکنید آقا بده به خدا زشته
*همخونه
**برج