رفتن به استادیوم حق ساده شهروندی ماست

با وجود فشارهای داخلی و بین‌المللی، حضور زنان در استادیوم‌های ایران همچنان ممنوع است

علی فاتحی

از زمان انقلاب ۵۷، حضور زنان در استادیوم‌های ایران با موانع قانونی و مذهبی روبه‌رو بوده است. این موضوع به مرور زمان با تلاش‌های زنان برای دستیابی به حق تماشای مسابقات ورزشی و واکنش‌های مقامات سیاسی و مذهبی همراه بوده و همچنان چالش‌های فرهنگی و سیاسی زیادی در مسیر تحقق این حق ساده شهروندی وجود دارد. این مسأله که به یکی از نمادهای جداسازی جنسیتی تبدیل شده، به پیچیدگی‌های فرهنگی و سیاسی ایران دامن زده است.

حضور زنان ایرانی در ورزشگاه‌های ایران در سال‌های بعد از انقلاب ۵۷ و در راستای سیاست‌های حکومت جمهوری اسلامی مبنی بر جداسازی زن و مرد و دیدگاه‌های مراجع تقلید شیعه در این باره محدود شد. در سال‌های دهه هفتاد و هشتاد این موضوع با درخواست زنان برای دیدن بازی‌های ورزشی خصوصاً فوتبال (که محبوب‌ترین ورزش ایران است) جدی‌تر شد و فشار کنفدراسیون‌های ورزشی آسیایی و جهانی برای پایان دادن به این ممنوعیت ابعاد تازه‌تری به این موضوع داد. ممنوعیت تماشای بازی در ورزشگاه‌ها برای زنان تبعیض جنسی شمرده می‌شود.

چهارشنبه سرنوشت‌ساز
هجدهم خرداد ماه ۱۳۸۴ تنها ۹ روز پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری نهم تیم ملی ایران در دیداری سرنوشت‌ساز به مصاف بحرین رفت. در این بازی ایران با کسب تنها یک امتیاز از بازی می‌توانست راهی مسابقات جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان شود و همین موضوع این بازی را بیش از پیش مهم و حیاتی کرده بود و بالطبع جامعه حساسیت ویژه‌ای نسبت به آن داشت. محمد خاتمی، رییس‌جمهور وقت نیز جایزه‌ای ارزشمند برای تیم ملی در نظر گرفته بود تا در صورت صعود برای سومین بار به جام جهانی، این جایزه پرداخت شود و خودش هم برای تماشای بازی به ورزشگاه رفته بود. محمد دادکان، رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران گفته بود: «چهارشنبه روز بزرگی برای ایران و ایرانیان خواهد بود. اگرچه ما با یک امتیاز به جام جهانی راه پیدا می‌کنیم، اما می‌خواهیم که حداکثر امتیاز را به دست آوریم. ما از همه می‌خواهیم تا دعا کنند.» در تب و تاب این هیاهو و شور ملی، بیش از ۱۰۰ نفر از زنان فعال، روزنامه‌نگاران زن و دختران علاقه‌مند به ورزش در نامه‌ای خطاب به استاندار تهران با تأکید بر لزوم حفظ حقوق شهروندی‌شان، خواستار حضور در استادیوم آزادی تهران شدند. آنها نوشته بودند: «سال‌هاست زنان ایرانی به بهانه فقدان امنیت در ورزشگاه‌ها از حق ساده و طبیعی حضور در استادیوم‌های ورزشی و یک فرصت مسلم برای گذران اوقات فراغت خود محروم شده‌اند. زنان ایرانی چند باری است که در رقابت‌های حساس ملی برای تشویق تیم ملی کشور به استادیوم می‌روند، اما مأموران انتظامی مانع از نشستن‌شان بر روی صندلی‌های استادیوم می‌شوند. ما معتقدیم هیچ چیزی نمی‌تواند توجیه‌کننده مسئولیت‌ناپذیری متصدیان امر باشد، چرا که وظیفه حفظ امنیت و حرمت شهروندان ایرانی در هر گوشه ایران بر عهده پلیس و نیروهای انتظامی است. با این مقدمات اکنون که بار دیگر تیم ملی کشورمان در آستانه بازی‌های حساس مقدماتی برای صعود به جام جهانی قرار گرفته است، لازم می‌دانیم برای احقاق یک حق مسلم شهروندی تلاش کنیم. به همین منظور این نامه سرگشاده را منتشر می‌کنیم تا از شما بخواهیم روز چهارشنبه در بازی حساس تیم ملی کشورمان برای امنیت زنانی که برای تماشای بازی و تشویق تیم ملی ایران مقابل بحرین به استادیوم می‌آیند چاره‌اندیشی کنید و ضمن اختصاص فضایی خاص و مناسب برای حضور خانواده‌های علاقه‌مند که به حفظ حرمت شهروندی‌شان می‌اندیشند، مسئولیت امنیت آنها را به عهده بگیرید.» اگرچه روسری سفیدها موفق شدند حرفشان را به کرسی بنشانند، اما این اولین و آخرین حضور زنان به طور رسمی در یک مسابقه فوتبال بود.

زنان، ورزشگاه و احمدی‌نژاد
اردیبهشت ماه ۱۳۸۵، محمود احمدی‌نژاد که کمتر از یک سال بود پایش به پاستور باز شده بود، در نامه‌ای خطاب به محمد علی‌آبادی، رئیس سازمان تربیت بدنی وقت خواست «بخشی از مرغوب‌ترین مکان‌های تماشاگران در ورزشگاه‌هایی که مسابقات فوتبال ملی و مهم برگزار می‌شود، به طور ویژه به بانوان و خانواده‌ها اختصاص یابد». این درخواست وی در آن سال جنجالی‌ترین حرکت او بود. جنجالی که پاسخ‌اش با بیانیه موتلفه آغاز شد و به واکنش رهبری هم رسید و در یک حرکت هماهنگ و ناخواسته صدای همه اقشار سنتی – مذهبی را درآورد. موتلفه در بیانیه خود آورده بود: «بدون شک حفظ حرمت کامل بانوان در هر شرایطی از بدیهیات تفکر دینی است و حفظ این حرمت در تجمعی که احساسات تماشاگران در برد یا باخت یک تیم ورزشی به اوج می‌رسد کاری غیرممکن است و تقاضای ما از رئیس محترم جمهور این است که در ساماندهی این‌گونه تجمع‌ها با مشورت کامل صاحب‌نظران دینی و ورزشی اتخاذ تصمیم بنمایند» و در نهایت این را خواسته همه‌ی مردم ایران دانسته بود! مراجع ای همچون صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی و مصباح یزدی ورود زنان به ورزشگاه را «حرام و فسادانگیز» دانستند. احمد خاتمی، خطیب محافظه‌کار نماز جمعه تهران مهم‌ترین عامل مخالفت روحانیون با حضور زنان در ورزشگاه‌ها را اهمیت رعایت حجاب و عفاف دانست و گفت: «نمی‌توان تضمینی بر رعایت آن در صورت حضور زنان در ورزشگاه‌ها برای تماشای مسابقات ورزشی داد.» اگر چه همه طیف‌ها با دغدغه‌ای مشابه مخالف این حرکت نبودند، اما واکنش‌ها یکی و یک‌صدا بود تا هم زنان به حق خود نرسند و هم آبی از این بلبشو برای احمدی‌نژاد گرم نشود. از بعد از انقلاب ۱۳۵۷ زنان حق ورود به ورزشگاه‌ها را ندارند. آنها بارها در مقابل استادیوم‌های ورزشی تجمع کرده و نسبت به این تبعیض اعتراض کرده‌اند و هیچ‌گاه به نتیجه‌ی مطلوب نرسیدند. سرانجام محمد علی‌آبادی، رییس وقت سازمان تربیت بدنی سعی کرد دستور رئیس‌جمهور را اصلاح کند و گفت: حضور زنان در استادیوم، تنها در صورت خانوادگی بودن مجاز است و زنان مجرد راهی به ورزشگاه ندارند! و این دستور پس از مخالفت شماری از مراجع تقلید در قم، سرانجام با دستور رهبر جمهوری اسلامی لغو شد. بعدها برای اندک زمانی پای زنان به مسابقات والیبال باز شد که باز هم با مخالفت روبه‌رو شدند. اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی گفت: آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی با ورود زنان به ورزشگاه‌ها در ایران مخالف است و این مخالفت تنها شامل دیدن مسابقات فوتبال نمی‌شود. «از ایشان [آیت‌الله خامنه‌ای] پرسیدیم که آیا این طرح‌ها به فوتبال مربوط می‌شود؟ که ایشان فرمودند خیر و نباید زنان در ورزشگاه‌ها وارد شوند.» و آب پاکی را روی دست زنان ریخت.

ورود به ورزشگاه در میتینگ سیاسی آزاد
اما بالاخره در فروردین ماه سال جاری پای زنان به ورزشگاه آزادی باز شد. این‌بار نه برای تماشای فوتبال که برای حضور در میتینگ رحیم مشایی! در جایی که جشن تقدیر خادمین نوروزی با حضور مقامات عالی کشور و با گستردگی و با رقص و آواز و مراسم‌های شاد با حضور کثیر زن و مرد انجام شد و هیچ‌یک از نهادهای مذهبی و حاکمیتی درد دین و حفظ ارزش‌ها را نداشتند! گویا مسئله لاینحل مانده حضور بانوان در اماکن ورزشی کاملاً سلیقه‌ای است. در حال حاضر نسخه‌ پیچیده‌شده برای مسائل فرهنگی ورزش کشور مدل حوزوی به خود گرفته و مدیرانی که درک کاملی از فضای واقعی ورزش را ندارند در حال سپردن مأموریت‌های پیچیده به طلاب مدارس دینی می‌باشند! درست ۲۱ روز پس از این همایش و در آخرین هفته لیگ برتر فوتبال، ماموران انتظامی جلوی پدرانی که می‌خواستند دختر بچه‌هایشان را به جشن قهرمانی استقلال در ورزشگاه آزادی بیاورند را گرفتند! بچه‌هایی که در گزارش تصویری برنامه‌ی نود به آنها پرداخته شد و هیچ‌کدام حتی ۱۰ سال هم نداشتند و این دوگانگی رفتار سوءظن به حاکمیت را دوچندان می‌کند.

آفساید
همزمان با بازی ایران و بحرین در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶، جعفر پناهی دست به تولید فیلمی در رابطه با عدم دسترسی زنان به ورزشگاه‌ها زد و زیرکانه نام آفساید را برای آن برگزید. در اصطلاح فوتبال، آفساید به معنی خارج از محدوده بودن و عبور از خط قرمزی نادیدنی است. همانطور که در این فیلم به تصویر کشیده می‌شود، اگر شما زنی ایرانی باشید هرگونه تلاش برای رفتن به ورزشگاه و تماشای فوتبال شما را در چنین شرایطی قرار می‌دهد. انگار که کاملاً از محدوده‌ی خود پا فراتر گذاشته باشید. پناهی بر متن یک واقعه ملی یعنی حضور تیم ایران در جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶، یکی از مسائل روز جامعه را به تصویر می‌کشد. این فیلم داستان دخترانی است که برای ورود به استادیوم آزادی دست به هر کاری می‌زنند. جعفر پناهی برای این فیلم که هرگز اجازه اکران عمومی نیافت برنده جایزه خرس نقره‌ای از جشنواره برلین شد. آفساید را باید فیلمی مستند داستانی دانست.

مطالب دیگر

قاتلی بر بال زمان: بررسی سریال دختران درخشان

«دختران درخشان» بیش از یک داستان معمایی درباره قاتلان سریالی است. سازندگان این سریال تلاش دارند تا پیچیدگی‌های تروما و تاثیرات آن بر زندگی شخصیت‌ها را به تصویر بکشند و نشان دهند که چگونه واقعیت می‌تواند در دنیای افراد از هم بپاشد. داستان حول شخصیت کربی می‌چرخد، زنی که پس

راننده تاکسی، راوی حقیقت در دل سرکوب و سانسور

«راننده تاکسی» فیلمی تاریخی و سیاسی است که به روایت قیام گوانگجو در سال ۱۹۸۰ می‌پردازد. این فیلم با نگاهی انسانی و واقع‌گرایانه، داستان مردی به نام کیم مان-سوب را دنبال می‌کند که در مواجهه با سرکوب و خشونت حکومتی، از فردی بی‌خبر به یک انسان مسئولیت‌پذیر تبدیل می‌شود. «راننده

۱۹۸۷؛ وقتی آن روز بیاید

فیلم «۱۹۸۷؛ وقتی آن روز بیاید»، تلاش دارد تا داستان سرکوب خشونت‌آمیز مخالفان در کره جنوبی را در دهه‌های ۱۹۸۰ به تصویر بکشد و نشان دهد چگونه جامعه‌ای تحت فشار، به دنبال عدالت و دموکراسی می‌جنگد. فیلم روایتگر مرگ یک دانشجوی دانشگاه سئول تحت شکنجه است که پس از انتشار

تاریکی جعبه سیاه شرودینگر

سفر در زمان، همواره یکی از موضوعات پرطرفدار در دنیای فیلم‌ها و سریال‌ها بوده است، اما «تاریکی» با نگاهی فلسفی و عمیق به این موضوع، آن را از سایر آثار متمایز می‌کند. برخلاف دیگر آثار مشابه که معمولاً با رویکردی سطحی و طنزآمیز به این مفهوم می‌پردازند، این سریال به‌طور