ستاره‌هایی که فراموش شدند!

ستاره‌هایی که به دلیل سانسور و نابودی آرشیو رسانه‌ها فراموش شده‌اند: از دختران ایرانی که دخترشایسته دنیا شدند تا اسطوره‌های فوتبال جمله مشهوری است که می‌گوید:«تاریخ را فاتحان می‌نویسند» اما شاید این جمله فقط بخشی از واقعیت را بیان می‌کند بخشی دیگر را نادیده می‌گیرد. بخشی که فاتحان تاریخی که گذشتگان نوشته اند را نیز گاهی سانسور می‌کنند. این‌گونه است که بسیاری از وقایع تاریخی ناپدید می‌شوند و…

در تاریخ سیاست معاصر در تمام دنیا نمونه‌های فراوانی، از چهره‌هایی که تلاش شده‌اند آنها را از تاریخ و حافظه مردم پاک کنند وجود دارند. بسیاری از نزدیکان و دوستان سابق لنین و استالین که بعدها نامشان از تمامی اسناد و عکس‌شان از تمامی مدارک پاک شد. همراهان و انقلابیون همراه آیت الله خمینی که هر سال با فتوشاپ تعداد بیشتری از آنها از عکس‌ها پاک شدند، گویی که وجود نداشته‌اند تا همین اواخر که شوهر عمه قدرتمند رهبر کره از تمامی تصاویر اسناد رسمی کره شمالی حذف شد.

اما اکنون، با تولد پدیده‌ای به اسم اینترنت، حذف افراد از تاریخ دیگر تقریبا نزدیک به غیرممکن به نظر می‌رسد.

اما کسانی که نیم قرن و بیشتر زیسته‌اند و نام و نشان‌شان تنها در برگه‌های زرد روزنامه‌های زمان خود نقش بسته، شاید اینقدر خوش شانس نباشند و به راحتی بتوان آنها را از حافظه مردم پاک کرد و یا حتی کسان دیگری را جایگزین آنها کرد!

به نظر می‌رسد این اتفاقی است که با از دسترس خارج شدن آرشیو روزنامه‌های قبل از انقلاب و سانسور آنها در نسخه‌هایی که به فروش می‌رسد برای بسیاری از شخصیت‌های مهم و معروف ایرانی رخ داده است.

از سیاستمدار و بازیگر گرفته تا فوتبالیست و دختر شایسته.

«حکومت است که تصمیم می‌گیرد مردم از کدام لحظه، تاریخ را به یاد بیاروند»

علی فاتحی فیلم‌ساز و کارگردان، درمورد برخی از هنرمندان و ورزشکاران ناپدید شده در تاریخ مطبوعات ایران تحقیق کرده است

با حذف و یا از دسترس خارج شدن آرشیو رونامه‌ها به دلایل سیاسی، عقیدتی و … ناگزیر انسان‌هایی که وجودشان، خاطره‌شان و حضورشان در تاریخ، وابسته به رسانه است، نابود می‌شوند گویی که هیچ گاه وجود نداشته‌اند. به طور مثال نویسنده‌ها و شاعرها از بین نمی‌روند چون کتا‌ب دارند، اثر مستقل از رسانه دارند، شاید کمتر مشهور و یا بیشتر مشهور باشند اما نابود نمی‌شوند. اما افرادی مانند دخترهای شایسته، برخی بازیگرها که در ایران بعد از انقلاب کار را کنار گذاشتند و ورزشکارها، کلا در لابه لای آرشیوهای از دسترس خارج شده به فراموشی کامل سپرده می‌شوند.

در ایران یک یا چند نسل طلایی از انسان‌هایی که زمانی اسطوره بودند، مردم برای دیدن آنها در مقابل ورزشگاه‌ها، سینماها و سالن‌ها صف می‌کشیدند، از تاریخ ایران به دلایل مختلف حذف شده‌اند.

شهره نیکپور که در سال ۱۹۷۵ به عنوان دختر نوجوان شایسته جهان انتخاب شد

یکی از مهم‌ترین دلایل انقلاب است. پس از انقلاب اسلامی، بسیاری از آرشیوهای صدا و سیما و روزنامه‌ها یا نابود شد یا در اختیار کامل دولت قرار گرفت. ما تقریبا نود درصد فیلم‌هایی که در دهه سی یا چهل ساخته‌ایم را نداریم یا دسترسی به آنها نداریم.

آن بخش از آرشیوها هم که از بین نرفته در اختیار حکومت قرار گرفته و این حکومت است که تصمیم می‌گرد چه چیزی را منتشر کند چه چیزی را به یاد مردم بیاورد و چه چیزی را نه. حکومت است که تصمیم می‌گیرد مردم از کدام لحظه تاریخ را به یاد بیاروند.

به طور مثال ما چند برنده دختر شایسته در رقابت های جهانی مانند الاهه عضدی و شهره نیکپور در ایران قبل از انقلاب داشته ایماینها زمان خود سوپراستار بوده اند، اما به ناگهان از عرصه تاریخ ایران محو شده‌اند و دیگر هیچ‌کس آنها را نمی‌شناسد یا بهتر بگویم نمی‌تواند بشناسد، این موضوع خود به نشریات زرد نیز این اجازه را می‌دهد تا دروغ و شایعه از گذشته‌ای که هیچ آرشیو و مدرکی از آن در دست نیست یا به تعبیر درست‌تر برای عموم به راحتی در دست نیست بسازند.

مثلا می‌گویند خانمی به اسم رعنا توسط یک نشریه فرانسوی در سال ۱۸۹۶ به عنوان زیباترین زن جهان انتخاب شده که دروغ است. با مراجعه به آرشیو این مجله در سایتش چنین چیزی وجود ندارد. آنجا روزنامه آرشیو دارد، اینجا ندارد. دختر شایسته واقعی از بین رفته، دختر شایسته قلابی متولد شده.

بسیاری از اسطوره‌های فوتبال نیز به این شکل از بین رفته‌اند. این‌ها درست است که نه مشکل سیاسی داشته‌اند و نه مثل دختران شایسته، دیدن‌شان مشکل شرعی! اما چوب از دسترس خارج شدن آرشیوها را می‌خورند. فراموش می‌شوند و دیگر رسانه‌ها هم دنبال‌شان نمی‌روند، برنامه نود حتی نمی‌روند تحقیق کند که اولین لژیونر ایران چه کسی بوده چون برای مخاطب فراموش شده، مهم نیست.

مثال‌های فراوانی در این زمینه وجود دارد که شاید یکی از مهترین‌های آن حسین صدقیانی باشداولین لژیونر تاریخ ایران در سال ۱۲۸۱ درتبریز دنیا آمده در نوجوانی پدرش که تاجر بوده به ترکیه می‌رود و آنجا عضو تیم فنرباغچه می‌شود. برای ادامه تحصیل به اتریش می‌رود. عضو تیم دوم راپید وین میشود. ۱۳۰۴ به ایران برمی‌گردد در مشهد عضو کلوب فردوسی می‌شود. در آن زمان همه یا پابرهنه فوتبال بازی می‌کردند یا با گیوه، او اولین کسی است که با کفش ورزشی فوتبال بازی می‌کند به همین خاطر معروف می‌شود. بعد دعوت می‌شود به تیم منتخب تهران اولین بازی ملی ایران را در بادکوبه آذربایجان با یک تیم آذربایجانی انجام می‌دهند. که برخی از آن به عنوان اولین بازی ملی یاد می‌کنند اما چون واقعا تیم ملی نبوده همان بازی با افغانستان به عنوان اولین بازی ملی معروف شده. بعد از آن صدقیانی به بلژیک برمی‌گردد، ده سال در تیم شارلوا بازی می‌کند و سه سال پیای آقای گل لیگ بلژیک می‌شود. در فینال ۱۹۳۲ با حضور آلبرت پادشاه بلژیک هت تریک می‌کند. برمی‌گردد ایران سرمربی تیم ملی ایران در سال ۱۳۲۰ می‌شود، بازی‌ای که به عنوان اولین بازی ملی ایران با افغانستان معروف است. تا سال ۱۳۲۹ همه کاره تیم ملی فوتبال ایران است. با عوض شدن رییس فدارسیون کنار می‌رود اما سال ۱۳۵۱به عنوان سرپرست تیم ملی انتخاب می‌شود در جام جهانی ۱۹۷۸ هم همراه تیم ملی به جام جهانی می‌رود. صدقیانی در سال ۱۳۶۱ فوت کرده است.

حسین صدقیانی

در عرصه هنر هم همین‌طور. عده‌ای از هنرمندان بودند که تازه مشهور شده بودند و تازه به جلد مجله‌ها راه پیدا کرده بودند که به ناگهان از بین رفتند. از این نسل شاید فقط معین و هلن توانستند خود را نجات دهند و به درخشیدن ادامه دهند.

الان چه کسی فرزانه تاییدی را می‌شناسد، که حتی در فیلم بدون دخترم هرگز بازی کرده بود. چه کسی میداند دوبلر محبوب دهه پنجاه، دوبلور نقش امیتا باچان و یکی از ستاره های فیلم فریاد زیر آب نامش چیست؟

البته یک سری بازیگر هم بودند که خودشان از هنر کنار رفتند و دوبار از تاریخ پاک شدند. یک بار پس از کنار گذاشتن هنر و بار دیگر با حذف و محدود شدن آرشیوهای خبری. به طور مثال نسل جوان کیست که ظهوری را بشناسد؟ کسی که ستاره دهه ۴۰ سینما بود. ظهوری رفت در مکه و توبه کرد که دیگر فیلم بازی نکند. یا شاید کمتر کسی بداند همسر مرحوم علی حاتمی که پس از ازدواج با او بازیگری را کنار گذاشت و نامش را هم به نوعی عوض کرد همان زری خوشکام است که قبل از انقلاب حاضر به ایفای نقش در سکانس های کاملا برهنه بوده است؟ یا نام ثریا بهشتی الان در آرشیو کدام رسانه پیدا می‌شود؟ بازیگری که همیشه نقش‌های سکسی مانند نقش رقاصه‌ها و روسپی‌ها را بازی می‌کرد با موج روشنفکری دهه ۵۰ کم‌کم از سینما محو شد و با مهر و موم شدن آرشیوها دیگر نامش کلا نابود شد.

منصور سپهرنیا به همراه ثریا بهشتی

نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که اطلاعات و سواد ما دارد کم‌کم آنلاین می‌شود، کسی که در عرصه آنلاین اخبارش وجود نداشته باشد کم‌کم فراموش می‌شود. ما تقریبا مقاله آنلاینی قبل از سال ۱۳۸۰ نداریم. مثلا شما بخواهید نه درباره کسی در دهه ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ ، بلکه علی منصوریان دهه هفتاد تحقیق کنید، مرجعی وجود ندارد. حال فکر کنید چند سال دیگر چه بلایی سر کسانی می‌آید که حضورشان در تاریخ یک بار توسط حکومت ایران محکوم به نابودی شده است و اکنون نیز دیگر هیچ سندی از حضور آنها در اینترنت نیست؟

دختران درخشان بیش از یک داستان موش و گربه است. سازندگان این اثر تلاش دارند تا چگونگی خشونت و آسیب را به تصویر بکشند و اینکه واقعیت چطور می‌تواند این چنین از هم بپاشد.

در جریان سرکوب مخالفان به دست پلیسِ ضد کمونیست، یک دانشجوی دانشگاه ملی سئول زیر شکنجه کشته می‌شود. با نشر این خبر به رسانه‌های کره جنوبی که در آن روزها فضای سیاسی‌اش بعد از سرکوب شدید «قیام گوانچو» زیرزمینی شده بود دوباره ملتهب شد.

سفر در زمان اگرچه دستمایه فیلم‌ها و سریال‌های زیادی بوده است اما نوع نگاه و فلسفه درونِ داستان «تاریکی» آن را از دیگر آثار متمایز می‌کند. آثار مشابه عموما به دنبال نگاهی سطحی با دستمایه طنز هستند که مخاطب را نهایتا در این رویا می‌برد که چه خوب بود اگر می‌توانستیم حال و آینده را با یک دستکاری در گذشته متحول کنیم.

به طور معمول بحران‌ در روابط از یک حادثه ساده آغاز می‌شود آنجا که سال‌ها تردید زوج‌ها روی هم تلمبار شده و به دنبال یک جرقه برای ظهور است و وقتی اولین تکه آن به راه می‌افتد بهمنی بزرگ منجر به فروپاشی همه ساخته‌ها مي‌شود. فیلم فورس ماژور اثر روبن اوستلوندِ سوئدی چنین روایتی است. در قالبی دراماتیک به زوایای پنهان یک رابطه زناشویی می‌پردازد.