!سینماى کودک، رو به زوال است
راه دیگر | ۲۳ مهر ۱۳۹۱
در سال های آخر دهه ۱۳۳۰ روند اصلاحات اجتماعی در ایران شتاب گرفت. تغییرات ریخت شناسی شهرها، تقسیم اراضی روستایی، چند برابر شدن فرصت آموزش، نیاز مبرم به نیروی کار ماهر و توجه ویژه به آموزش کودکان از جمله این اصلاحات بود. به دنبال این تغییرات در سال ۱۳۴۰ دگرگونی بنیادی در کتابهای درسی دبستان به وجود آمد و شیوه آموزش الفبا به طور کلی تغییر کرد. در روش نوین فرآینده آموزش حروف، برخلاف گذشته در روند درسها پیش میرفت و به همین علت سرعت یادگیری بالاتر رفت و سن مطالعه تقریبا سه سال کاهش یافت. به همین دلیل جمعیت کتابخوان در بازه سنی مزبور ناگهان افزایش یافت. از سوی دیگر با اعزام سپاهیان دانش به روستاها هم به لحاظ کیفی و هم کمی، تعداد کودکان باسواد افزایش یافت. به گونهایی که طبق سرشماری ۱۳۴۵ پانزده درصد کودکان روستایی بالای ۷ سال قادر به خواندن و نوشتن بودند. دگرگونی در آموزش و پرورش و افزایش تعداد کودکان باسواد موجب توجه جامعه به ادبیات کودک و نوجوانان، و جلب توجه ناشران شد. بدین ترتیب در دی ماه ۱۳۴۱ شورای کتاب کودک به وجود آمد. پس از دوسال دولت نیز با اهداف مشخص خود وارد حیطه کودکان شد و دو نهاد مهم دولتی را پایه گذاری کرد. مرکز انتشارات آموزشی و کانون فکری پرورشی کودکان و نوجوانان. با توجه به سطور پیشین در واقع اولین تولیدات فرهنگی مختص به کودکان و نوجوانان از ابتدای دهه ۴۰ به وجود آمده است و پیش از آن صرفا ادبیات شفاهی جامعه در اختیار این گروه سنی بوده است.
کانون فکری پرورشی کودکان و نوجوانان کارش را با راه اندازی کتابخانه و تولید مواد خواندنى آغاز کرد و کمکم با همیاری هنرمندان بنام آن دوره توانست جای پایی محکم برای خود بسازد تا آنجا که توانست در آیندهایی نه چندان دور اثری غیر قابل انکار بر ادبیات و هنر کودک گذارد و تبدیل به مرجعی برای پیگیری و تولید آثار ادبی و هنری مختص کودکان شود. در سال ۱۳۴۷«مرکز سینمایی کانون» با میل تحقق دو هدف راه اندازی شد. اول تولید آثار سینمایی فاخر برای کودکان، دوم تربیت نیروهایی که در آینده بتوانند محصولات سینمایی کانون را تولید کنند. با ایجاد «مرکز سینمایی کانون» کار تولید فیلم نیز آغاز شد و سینمای کودک، با هویتی مستقل، در راهی تازه گام نهاد و سینماگرانی که به کار درباره کودکان علاقهمند بودند با حمایت کانون، به تولید نخستین نمونهها دست زدند و توانستند آثاری مثل: نان وکوچه (عباس کیارستمی)، آقای هیولا(فرشید مثقالی)، رهایی(ناصر تقوایی)، ساز دهنی(امیر نادری)، مسافر( عباس کیارستمی)، مدرسه ای که می رفتیم(داریوش مهرجویی)، دونده(امیر نادری)، باشو غریبه کوچک (بیضایی) و … تولید کند. بعدها در تلویزیون، گروهی با نام «کودک و نوجوان» تشکیل شد و به طور عمده، با ساخته شدن فیلمهای کوتاه داستانی یا مجموعههای تلویزیونی، گامهای دیگری برداشته شد. پس از کسب این موفقیتها در عرصه کودک، بنیاد فارابی نیز وارد عمل شد و واحدی به نام «واحد کودک و نوجوان» تاسیس کرد. در همین راستا، تشکیل گروه سینماهای نمایش دهنده فیلمهای کودکان و نوجوانان نیز حرکت شایستهای بود که به دلایل نامعلومی، چندان دیر پای نبود. اما هر چه از دهه طلایی چهل و پنجاه کانون گذشت مرغک کانون از اوج پایینتر نشست و میانگین تولید آثارش از ۱۲/۵ عنوان در سال به ۷/۵ عنوان در سال نزول کرد. کم رونق شدن فعالیتهای فیلمسازی کانون و غیر فعال شدن واحد کودک و نوجوان «بنیاد سینمایی فارابی» در عمل، تلویزیون را یکه تاز میدان کرد.
وقتی صحبت از سینمای کودک میشود باید دو دسته فیلم را از هم تمیز داد. فیلمهایی که برای کودکان ساخته میشود و فیلمهایی که به بررسی مشکلات کودکان میپردازد که دسته دوم مخاطبش کودک نیست. اما همواره در جشنوارههای کودک حضور دارد. فیلم کودک باید آمیزهای از شادی، هیجان، حرکت، تلاش، تولید، نوع دوستی، محبت و فداکاری باشد و فیلمساز موظف است با طرح داستانی ساده و غیر پیچیده، و بهره گیری از فانتزی و خیال دنیای آرزوهای محال کودکان را دست یافتنی کند تا پیام خود را برساند و سادهانگارانه است که گمان کنیم به دلیل نوع روایت ساده داستان، ساخت فیلم کودک کاری ساده است. از آنجایی که کودک به طور مستقل به سینما نمیروند باید توجه داشت که مضامین مورد علاقه بزرگترها نیز در حاشیه این تولیدات وجود داشته باشد. فیلمهای پرفروش کودک مثل «کلاه قرمزی» از این ویژگی بهره میبرند. سینمای کودک و نیز انیمیشنهای روز دنیا نیز از این ویژگی استفاده دائمی میکنند.
جمعه شب بیست و ششمین جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان در اصفهان به پایان رسید. جشنوارهای که مراسم افتتاحیهاش با حضور دو هزار دانش آموز در گلزار شهدای اصفهان آغاز شد و با پخش نماهنگی با عنوان «بانوی بی نشان» که در آن به شخصیت حضرت فاطمه پرداخته می شد اکرانش آغاز شد. و ماه چهره خلیلی، سحر قریشی، آزاده شمس، بیتا بادران و زهرا سعیدی که از بازیگران این نماهنگ بودند روی سن رفتند و با بیان جملاتی در مورد حضرت فاطمه به جایگاه رفیع زنان در سینمای ایران اشاره کردند و سه کودک بیانیهای در تقبیح و محکومیت فیلم موهن به پیامبر اسلام خواندند و حمید میرعلایی؛ دبیر جشنواره بیست و ششم کودک، آرزو کرد سینمای ایران به گونهای شود که مورد پسند امام زمان باشد. همین چند سطر کافی است که بدانیم در افتتاحیه از همه چیز صحبت بوده به جز کودک و در واقع کودک ابزاری است برای ساخت تریبون و ترویج تفکری خاص! همانطور که در جشنواره بیست و دوم مدیران ارشاد گله کرده بودند که چرا به موضوع اشغال فلسطین پرداخته نشده است! و همین نوع نگاه متصدیان روشن میکند که چرا ستاره اقبال این سینما رو به افول گذاشت و از سینمای کودکی که از اواسط دهه۶۰ تا اوایل دهه۷۰ یکی از پرمخاطبترین گونههای سینمای ایران به شمار میرفت وتوانسته بود پس از انقلاب برای نخستین بار مخاطب کودک را به سالنهای سینما جذب کند. چیزی جز نام جشنواره کودک نمانده است. سینمایی که سفیرانی چون «دونده» و «بچههای آسمان» را در جشنوارههای جهانی داشت. سینمایی که مخاطبش (کودکان دیروز) با اصرار از والدینشان میخواستند آنها را به تماشای «شهر موشها»، «گلنار» و «دزد عروسکها» ببرند و خاطره «عمو سیبیلو» و «نان و کوچه» هنوز در ذهنشان هست اما مخاطبان امروزش رغبت چندانی به سینما رفتن ندارند. سینمایی که جای خالیاش در سند چشم انداز ۲۰ ساله توسعه کشور حس میشود.
به جرات میتوان گفت با گذشت هشتاد و دو سال از تولید اولین فیلم ایرانی، فیلمهای بسیاری به بهانه کودکان ساخته شده اما هنوز سینمایی مختص کودکان نیست! هنوز چهارچوب مشخصی برای سینمای کودک وجود ندارد و سینمای کودک با اعمال سلیقه پراکنده شخصی و گروهی ارگانهای تصمیم گیرنده روبروست! عاملی که شاید به تنهایی بتواند بخش خصوصی را از ورود به این حوزه منصرف کند. هر چند از ابتدای راه سیمای کودک تا امروز هیچ برنامه ساختارگرا و مشخصی وجود نداشته و اغلب برنامهها مقطعی و زودگذر بوده. اما حداقل تا قبل از دهه شصت کانون فکری پرورشی کودکان نهاد مرجع بوده و با حمایت از فیلمسازان معتبر مسبب تولید آثار قابل قبولی بوده است اما پس از آن با ورود سازمان و نهادهای مختلف و تحمیل سلیقههای شخصی و گروهی در سینمای کودک، کورسوی امید نیز رو به زوال است. سینمای کودک تا ترسیم چهارچوب مشخص و مشخص نکردن نهاد مرجع ره به جایی نخواهد برد.