در جامعهای که حتی اشاره به نام میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و محمد خاتمی به جرم تبدیل شده است، شاهد تغییرات عجیبی در عرصههای اجتماعی و سیاسی هستیم. خبرنگارانی که روزگاری نقش ناظران بیطرف جامعه را ایفا میکردند، گاهی جای خود را به بازجویان دادهاند. این وضعیت نه تنها خطرناک است، بلکه تهدیدی جدی برای آزادی بیان و فضاهای خلاقانهای است که هنرمندان و خبرنگاران برای بیان نظرات و تحلیلهای خود به آن نیاز دارند. در چنین فضایی، خبرنگارانی که میخواهند صدای خود را به کرسی بنشانند، نه تنها از وظیفه خود در نقد و تحلیل صحیح شانه خالی میکنند، بلکه بسیاری از افراد را به مسیری سوق میدهند که با دیدگاههای خود بیگانهاند.
آنها هنرمند را ترسو و جدا شده از بدنه جامعه میدانند، کسی که به جای مواجهه صحیح با مسائل، احساسات خود را در برابر مردم به نمایش میگذارد. در چنین فضایی، هنرمند به جای آن که در مسیر نقد اجتماعی قرار گیرد، هدف حملات شدیدی قرار میگیرد که نفعی برای هیچکس جز کسانی که در پشت پرده قدرت ایستادهاند ندارد. تلاش خبرنگاران در این شرایط به دو بخش تقسیم میشود: یا باید هنرمند به طور کامل از مواضع خود دست بکشد و تبری جوید، یا بر مواضع پیشین خود پافشاری کند و در نتیجه، به دامهایی بیافتد که برای او تلهگذاری شده است.
در یک مصاحبه اخیر، خبرنگار تلاش میکند تا کمال تبریزی (فیلمسازی که در انتخابات ۱۳۸۸ از میرحسین موسوی حمایت کرده بود) را به سمتی هدایت کند که موضعش را روشن کند. آیا هنوز از او حمایت میکند یا خیر؟ در دورهای که فضای سیاسی کشور امنیتی شده، بسیاری در سکوتاند تا جان سالم به در ببرند، اما خبرنگار رسانه خاص به جای پرسشگری حرفهای، از موضع بازجویی وارد میشود. در واقع، او پروندهسازی میکند تا در بزنگاههای بعدی، هیچکس جرأت نکند در جبهه مخالف مشارکت کند.
خبرنگار: «یعنی هیچوقت به این نتیجه نرسیدید که طرف سیاسی مطلوب شما هم مرتکب اشتباهات جبرانناپذیری شد؟»
تبریزی: «من فکر میکنم کسی که قدرت دارد، مسئولیت بیشتری هم دارد.»
خبرنگار: «منظور من همان تذکر مشهور رهبری در خطبههای نماز جمعهی ۲۹ خرداد ۸۸ است. ایشان به کسانی که اردوکشی خیابانی را باب میکنند، تذکر دادند که: «…اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرجها، آنهایند.»
تبریزی: «دقیقاً. کسانی که در هر موقعیتی در مسند قدرت مینشینند، مسئولیت بیشتری دارند، چون قدرت دارند. پس باید بر اساس تعقل، تدبیر و اعتدال حرکت کنند. زیادهروی در هر حالتی مشکل ایجاد میکند.»
اگرچه کمال تبریزی هوشمندانه توپ را به زمین قدرت میاندازد و با بیان این که «من فکر میکنم کسی که قدرت دارد، مسئولیت بیشتری هم دارد»، به واقعیت عمیقتری اشاره میکند، اما آیا این پاسخ به اندازه کافی مسئولیت صاحبان قدرت را روشن میکند؟ در حالی که او به مسئولیت صاحبان قدرت اشاره میکند، درک دقیقتر از آنچه که این مسئولیت در عمل میطلبد، از هر زمانی مهمتر است.
به راستی، کسانی که قدرت را در دستان خود دارند، چقدر درک درستی از مسئولیتهای سنگین خود دارند؟ در جهانی که سیاست به شدت تحت تاثیر منافع شخصی و گروهی قرار دارد، نیاز به افرادی است که درک عمیقی از مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی خود داشته باشند. صاحبان قدرت باید بدانند که هر تصمیمی که اتخاذ میکنند، نه تنها بر آینده کشور، بلکه بر زندگی افراد به طور مستقیم تأثیرگذار است.
در مواجهه با بحرانها و چالشهای بزرگ سیاسی و اجتماعی، تنها کسانی که در مقامات عالی قرار دارند، میتوانند تغییرات اساسی ایجاد کنند. اما این تغییرات باید بر اساس آگاهی، عدالت و حفظ حقوق بشر باشد. این که چگونه قدرت در دست یک گروه خاص متمرکز میشود و چگونه از آن سوءاستفاده میشود، همگی بر نحوهی تعامل جامعه با سیستمهای حکومتی و دولتی تأثیر میگذارد.
در نهایت، باید یادآوری کنیم که قدرت نه تنها امتیازی است که باید با دقت و تدبیر از آن استفاده شود، بلکه مسئولیتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. هیچ چیزی به اندازهی نادیده گرفتن مسئولیتهای ناشی از قدرت نمیتواند به دیکتاتوری، فساد و بحرانهای اجتماعی منجر شود.